-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرغ سیاه بر سر تخم سپید خفت
2 با نطفه ای که در دل او می تپید گفت
3 زهدان آهکین من ای تخم چشم من
4 زندان تیره نیست
5 سرشار از فروغ زلال سپیده
6 است
7 پوشیده تر ز مردمک چشم خفتگان
8 خورشید در سپیده ی آن آرمیده است
9 شب ، غرق در فروغ زلال سپیده شد
10 بانگ خروس ، تا افق صبحگاه رفت
11 زان پیشتر مه زرده ی خورشید بردمد
12 دستی در آشیانه ی تاریک دیده شد
13 تخم سپید از بر مرغ سیاه رفت
14 (اشعار نادر نادرپور)