فانوس ، آرام از نادر نادرپور اشعار پراکنده 6

نادر نادرپور

آثار نادر نادرپور

نادر نادرپور

فانوس ، آرام زیر پنجره می سوخت

1 فانوس ، آرام زیر پنجره می سوخت

2 پله ی چوبی به سوی باغ روان بود

3 نجره در شاخه های افرا می خواند

4 زمزمه ی باد ، سرگذشت جهان بود

5 آینه

6 بیدار می شد از نفس شب

7 انده به پیشانی اش رطوبت خوابی

8 گوش به زنگ دریچه بود گل سرخ

9 تا شنود از دهان صبح ، جوابی

10 دختر ، در خواب می شنید که مردی

11 او را می خواند از میان چناران

12 لحن صدایی که می شنید ، جوان بود

13 آه ، جوان تر ز برگ در شب باران

14 دختر غلتید و ، روشنایی

15 فانوس

16 سایه ی مژگان خفته را به لبش ریخت

17 از لب او گفته ای چکید و ، گل سرخ

18 گفته ی او را به گوش مضطربش ریخت

19 کاش سواری ز گرد راه درآید

20 با شنل سرخ و چکمه های سیاهش

21 صبح در الماس چشم او بدرخشد

22 آینه ها بشکند ز برق نگاهش

23 آه ای تمام شوکت هستی

24 ای شادی بزرگ

25 ای روح جاودانه ی مادینه

26 در ژرفنای ظلمت این شب

27 چون شط روشنایی ، جاری باش

28 ای

29 جامد مذاب

30 ای شکل ناپذیرتر از آتش

31 ای گرمی همیشه صمیمانه

32 با من یگانه ، از من بیگانه

33 من در تو ، نیمه ی دگرم را

34 می جویم

35 ز عطر تو سرخ بلوغم را

36 می بویم

37 با من همیشه بر سر یاری باش

38 چون شط مهربانی ، جاری باش

39 تا با تو جاودانه در آمیزم

40 یک تن شو ، ای

41 تجسم روح یگانگی

42 یک زن شو ، ای تمامی ذات زنانگی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر