دريا، رفيق از یدالله رؤیایی اشعار پراکنده 54

یدالله رؤیایی

آثار یدالله رؤیایی

یدالله رؤیایی

دريا، رفيق كوچك من، دريا

1 دريا، رفيق كوچك من، دريا

2 دريانورد هامان را

3 از ما مگير !

4 تا صبح ارمغان تو آرم

5 بار دگر بسوي تو خواهم گشود بال .

6 اي آب شور ،

7 دريا !

8 اي پير ديرسال !

9 هرگز نميتوانمات از ياد برد ،

10 تا صبح روشن آورمت باز ارمغان

11 بار دگر پرنده ي من را به من رسان .

12 درياي كوچك، آه كجا ميبري، كجا ؟

13 رحمي، هنوز دختر كوچك

14 سالي نديده است و جوان است.

15 او آشنا چو كس به غم روزگار نيست .

16 رنگ سياه با تن او سازگار نيست .

17 هرگز تو را نميبرم از ياد .

18 تا صبح روشن آورمت باز ارمغان ،

19 بار دگر پرندهي من را به من رسان .

20 دريا، به من رسان !

21 (اشعار یدالله رؤیایی)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر