-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من خسته نیستم
2 دیریست خستگیام
3 تعویض گشته است به درهمشکستگی
4 من خسته نیستم
5 درهمشکستهام
6 این خود امید بزرگی نیست ؟
7 نصرت رحمانی
8 آسان گریز من که زدامم رهید ورفت
9 از این دل شکسته ندانم چه دید ورفت
10 پیچیدمش به پای تن خسته را چو خار
11 چون سیل کند خار وبه صحرا دوید ورفت
12 گشتم چو آبگینه حبابی به روی آب
13 بادی شد ووزید ودلم را درید ورفت
14 او مرغ بال بسته ی من بود وای دریغ
15 با بال بسته از لب بامم پرید ورفت
16 بردامنش سرشک وبه لب بوسه ریختم
17 خندید وگریه کرد وچو آهو رمید ورفت
18 شعرش به ره نهادم وگفتم که شعر دام
19 رقصید روی دامم ودامن کشید ورفت
20 بویم نکرد ویک طرف افکند ودور شد
21 ای باغبان نخواست مرا،از چه چید ورفت
22 آری شهاب دلکش شب های جاودان
23 یک دم به شام تیره ی نصرت دمید ورفت
24 نصرت رحمانی