این روزها اینگونه‌ام،ببین از نصرت رحمانی اشعار پراکنده 9

نصرت رحمانی

آثار نصرت رحمانی

نصرت رحمانی

این روزها اینگونه‌ام،ببین

1 این روزها اینگونه‌ام،ببین

2 دستم چه کُند پیش می‌رود

3 انگار هر شعر باکره‌ای را نوشته‌ام

4 پایم چه خسته می‌کشدم

5 گویی کت بسته از خم هر راه رفته‌ام

6 تا زیر هر کجا.

7 حتی شنوده‌ام هر بار شیون تیر خلاص را

8 ای دوست این روزها با هر که دوست می‌شوم

9 احساس می‌کنم آنقدر دوست بوده‌ام که

10 وقت خیانت است.

11 انبوه غم حریم و حرمت خود را از دست داده است

12 دیریست هیچ‌کار ندارم

13 وقتی که هیچ کار نداری

14 تو هیچ کاره‌ای

15 مانند یک وزیر

16 من هیچ‌ کاره‌ام

17 یعنی که شاعرم.

18 آغاز انهدام چنین است

19 اینگونه بود

20 آغاز انقراض سلسۀ مردان

21 تنها بر سنگ گور من بنویسید

22 یک جنگنجو که نجنگید

23 اما شکست خورد.

24 بر دستهایمان

25 بالای تخت به دیوار بر میادین شهر

26 حتی بر دکمه های … جلیقه

27 زنجیر بسته ایم و یک ساعت

28 بی آنکه قبله نمایی به دست بگیریم

29 در موجتاب آینه را ندیم

30 و … واماندیم

31 زندان چه هست ؟ جز انسان درون خود

32 راستی که هیچ زندانی به کوچکی مغز نیست

33 آری ما همه زندانیان خویشتنیم

34 ((نصرت رحمانی))

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر