-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگذار که درحسرت دیدار بمیرم
2 درحسرت دیدار تو بگذار بمیرم
3 دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
4 بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
5 بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ
6 در وحشت و اندوه شب تار بمیرم
7 بگذارکه چون شمع کنم پیکر خود آب
8 در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم
9 می میرم از این درد که جان دگرم نیست
10 تا از غم عشق تو دگر بار بمیرم
11 تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
12 بگذار بدانگونه وفادار بمیرم.
13 هر عهد که با چشم دل انگیز تو بستم
14 امشب همه را چون سر زلف تو ، شکستم
15 فریاد زنان ، ناله کنان عربده جویان
16 زنجیر ز پای دل دیوانه گسستم
17 جز دل سیهی فتنه گری ، هیچ ندیدم
18 چندان که به چشمان سیاهت نگرستم
19 دوشیزه ی سرزنده ی عشق و هوسم را
20 در گور نهفتم به عزایش بنشستم
21 می خوردم و مستی ز حد افزودم و ، آنگاه
22 پیمان تو ببریدم و پیمانه شکستم
23 عشقت ز دل خون شده ام دست نمی شست
24 من کشتمش امروز بدین عذر که مستم
25 در پای کشم از سر آشفتگی وخشم
26 روزی اگر افتد دل سخت تو به دستم.