بچه‌ها بهار از نیما یوشیج اشعار پراکنده 12

نیما یوشیج

آثار نیما یوشیج

نیما یوشیج

بچه‌ها بهار

1 بچه‌ها بهار

2 گل‌ها وا شدند،

3 برف‌ها پا شدند،

4 از رو سبزه‌ها

5 از رو کوهسار

6 بچه‌ها بهار!

7 داره رو درخت

8 می‌خونه به‌گوش:

9 «پوستین را بکن

10 قبا را بپوش.»

11 بیدار شو بیدار

12 بچه‌ها بهار!

13 دارند می‌روند

14 دارند می‌پرند

15 زنبور از لونه

16 بابا از خونه

17 همه پی‌ِ کار

18 بچه‌ها بهار!

19 سحر هنگام، کاین مرغ طلایی

20 نهان کرده ست پرهای زر افشان.

21 طلا در گنج خود می کوبد، اما

22 نه پیدا در سراسر چشم مردم.

23 من آن زیبا نگارین را نشسته در پس دیوار های نیلی شب

24 در این راه درخشان می شناسم.

25 می آید در کنار ساحل خاموش به حرف رهگذران می دهد گوش.

26 نشسته در میان زورق زرین

27 برای آن که از من دل رباید.

28 مرا در جای می پاید.

29 می آید چون پرنده

30 سبک نزدیک می آید.

31 می آید گیسوان آویخته گون

32 ز گرد عارض مه ریخته خون.

33 می آید خنده اش بر لب شکفته

34 بهاری می نمایاند به پایان زمستان.

35 می آید بر سر چله کمان بسته.

36 ولی چون دید من را می رود، در، تند می بندد

37 ….

38 نشسته سایه ای در ساحل تنها،

39 نگار من به او از دور می خندد.

40 (اشعار نیما یوشیج)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر