1 بيست و چهار منزل روشن،
2 اندام نور را،
3 در خون زرد لحظه، گذر دادهاند.
4 روز آمده است !
5 انگار هوش آدميان
6 در جسم سرد آب نشسته است.
7 آنك كرانه !
8 اسبي سپيد ميگذرد…
9 (اشعار یدالله رؤیایی)
1 قلبی میان ما می زد
2 قلبی میان ما زده می شد
1 شاید این لحظه لحظه آخر
2 شاید این پله آخرین پله ست
1 همیشه آنکه میرود کمی از ما را
2 با خویش میبرد