-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تنها یک بار
2 میتوانست
3 در آغوشش کشند،
4 و میدانست آنگاه
5 چون بهمنی فرو میریزد
6 و میخواست
7 به آغوشم پناه آورد ،
8 نامش برف بود
9 تنش، برفی
10 قلبش از برف
11 و تپشش
12 صدای چکیدن برف
13 بر بامهای کاهگلی
14 و من او را
15 چون شاخه ای که زیر بهمن شکسته باشد
16 دوست میداشتم.
17 در روز بزرگ، تنها
18 آن که بیشمار سوزن خورده است، می خندد
19 تنها خورشید.
20 روزی بزرگ، در اصالت ما، دست میبرد
21 تا، سوزن سوزن، به ماش باز دهد
22 ما،در یک گفتگوی معمولی روزانه،بر سر خود
23 نا گهان خبردار میشویم
24 از تاجی از هوا
25 پی میبریم حرکات بیخودانه دستهامان،هنگام گفتگو
26 نامههائی از هوا را توشیح کرده است،
27 نخوانده، توشیح کرده است
28 شاید در یکی از نامهها، به عشق، معترف شده باشیم
29 یا به قتل،
30 و شاید از این روست که بیدلیل، دوست داشته
31 یا تبعید میشویم
32 ما که زادگاه، وطن، قلمرومان، چارپایهای کوتاه است،
33 در دم تبعید،کشیدن چارپایه
34 در دم خفقان
35 بدانیم پادشاه هوائیم، پادشاه هوائیم.
36 ناگهان هوا پژمرد
37 کنار امامزاده ی گل زرد
38 خشک می شود سبک شود،نگو که ازخشکی
39 گُر می گیرد به باد سرد
40 روسیاهم فردا
41 شرمنده ام از گل ،اما
42 گل پژمرده ی تو شفاعتم خواهد کرد
43 ای فاطمه ،درمیان گلزارهای بی برگشت.
44 تنها یکبار میتوانست
45 در آغوشاش کِشَد
46 و میدانست آنگاه چون بهمنی فرو میریزد
47 و میخواست به آغوشام پناه آورد؛
48 ناماش برف بود
49 تناش برفی
50 قلباش از برف
51 و تپشاش صدای چکیدن برف
52 بر بامهای کاهگلی،
53 و من او را
54 چون شاخهای که زیر بهمن شکسته باشد
55 دوست میداشتم.