-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با نخوتي بزرگ، صدا مي كرد
2 از بي نهايتي كه او بود
3 تا بي نهايتي كه او بود –
4 درياي بي كنام ،
5 با آبهاي قهقهه،
6 با اصطكاك ها
7 ( پيكار سنگهاي سيال )
8 ميگريخت
9 و باد،
10 خنده هاي عظيم اش را
11 از منبر بلند خيزاب ،
12 تا كهكشان
13 شلوغ ترين كهكشان شب
14 مي برد
15 و كهكشان
16 عزيمت شن ها
17 مي شد.
18 (اشعار یدالله رؤیایی)