-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیوارها را می آرایند
2 در پرده های نقاشی اما
3 عقربه های ساعت
4 زنجیر شده اند
5 و تیغ صورت تراشی
6 چون شمشیری
7 سیب سرخ را
8 شقه کرده است
9 «عباس»
10 دلتنگ مژگان بلند دخترکش
11 ساعتی پیش
12 با شیشه
13 رگ زده است
14 و «مصطفا»
15 برای محو کردن خون سیب
16 که با خون عباس درآمیخته
17 کف اتاق را،
18 «تی » میکشد
19 آقای «اسکندری»
20 روانکاوترین خجول جهان
21 با عرق فروتنی
22 در هفت اندام
23 از شکار موشی زنده
24 باز می گردد
25 پزشک یار کوتاه قد
26 با ، فک «پرویز»
27 که پریشب
28 با مشت پزشک یار غول پیکر
29 درب و داغان شده است
30 ور میرود
31 و رفیق مترجم
32 به جای ترجمه
33 با دفتر چهل برگی که هنوز
34 تمام اوراقش
35 سفید مانده
36 مگسهای سمج را
37 روی میز کتابخانه
38 ابدی میکند
39 تسبیحهای دانه ریز بلند
40 در انگشتهای ملتهب
41 میچرخند
42 و دستهای مخملی گوشت آلود
43 محاسن گلاب زده را
44 تیمار میکنند
45 آسایشگاه
46 با پوزخندی پنهان از لب
47 تا لحظه ی بزرگ تاریخی
48 نفس در سینه حبس میکند
49 همه چیز
50 برای بازدید
51 آماده است!
52 بادی از شمال غربی می آید و
53 بوی شانه های تو را
54 دارد
55 دیوارهای سیمانی را
56 ویران میکند
57 آنگاه
58 با گردبادی از نام هایت
59 میچرخم
60 و چرخ
61 چرخ
62 چرخ زنان
63 با شوق و با غبار
64 و با امید و شب
65 میآمیزم
66 و در هوای تو
67 از خاک و خار
68 کنده میشوم
69 نامت
70 این بار
71 آبی تر و زلال ترین نام
72 در بین نامهای جهان است
73 این بار
74 ای یار!
75 نام تو، آسمان است
76 بین من و تو
77 دیوار شیشه یی
78 خود را در باران
79 میشوید
80 و تو چشمانت را
81 در غربت من
82 میگریی
83 میخندم
84 میخندی
85 دلم میگیرد
86 و کلمات
87 در هیاهوی هر دو سو
88 پرپر میشوند
89 که میتواند
90 خاک و باد را
91 در گرد باد
92 تجزیه کند؟
93 دستی که سنگ به بالهای بزرگ من
94 میبندد
95 سنگ از بالهای «مسافر کوچک» تو
96 میگشاید
97 «خبر خوش» را به من بسپار
98 پیش از آن که باد کینه توز کویری
99 تاراجش کند
100 از سقفها و دیوارها دلتنگم
101 میروی
102 و چون با بیابان تنها شدی
103 از گلوی من
104 فریادی چنان میزنی
105 که طنینش
106 آسمان را
107 از هم
108 بشکافد