-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اوصاف ِ این همیشه همان، تا که بودهام
2 از بی غمان ِ رنگ نگر، این شنودهام:
3 بر لوح ِ دودفام ِ سحر، صبح ِ آتشین
4 شنگرف تا اقاصی ِ زنگار گسترد
5 اما شنیده کی بَرَدَم دیدهها ز یاد
6 کاین کهنه زخمِ زرد، به هر روز بامداد
7 سر واکند به مشرق و خوناب و زهر و درد
8 تا مغرب ِ قلمرو ِ تکرار گسترد
9 صبح است و باز میدمد از خاور آفتاب
10 گفتند هر کسی نگرد نقش ِ خود در آب
11 زین رو چو من به صبح، هزاران تفو فکن
12 نفرت بر این سُتور ِ زر افسار گسترد
13 برخیز تا به خون جگرمان وضو کنیم
14 نفرین کنان به چهرهٔ زردش تفو کنیم
15 کاین پیر کینه، بهر چه تا بیکران چنین
16 بیداد و بد، مصیبت و آزار گسترد؟
17 آنک! ببین، مهیبترین عنکبوت زرد
18 برخاست از سیاه و بر آبی نظاره کرد
19 تذکار ِ رنگهای ِ اسارت، به روشنی
20 اینک به روی ِ ثابت و سیار گسترد…
21 (اشعار مهدی اخوان ثالث)
22 به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند
23 دلم تنگ است
24 بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
25 شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
26 دلم تنگ است
27 بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
28 در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
29 دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
30 و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
31 بیا ای همگناه ِ من درین برزخ
32 بهشتم نیز و هم دوزخ
33 به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
34 که اینان زود میپوشند رو در خوابهای بی گناهیها
35 و من میمانم و بیداد بی خوابی
36 در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک
37 شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست
38 که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهیها، پرستوها
39 بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
40 بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
41 که میترسم ترا خورشید پندارند
42 و میترسم همه از خواب برخیزند
43 و میترسم همه از خواب برخیزند
44 و میترسم که چشم از خواب بردارند
45 نمیخواهم ببیند هیچ کس ما را
46 نمیخواهم بداند هیچ کس ما را
47 و نیلوفر که سر بر میکشد از آب
48 پرستوها که با پرواز و با آواز
49 و ماهیها که با آن رقص غوغایی
50 نمیخواهم بفهمانند بیدارند
51 شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
52 و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
53 پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
54 بیا ای مهربان با من!
55 بیا ای یاد مهتابی!