امسال امسال از نادر نادرپور اشعار پراکنده 13

1 امسال امسال ، در سکوت خزانی

2 نغمه ی هیزم شکن به گوش نیامد

3 سایه ی تاریک او به بیشه نیفتاد

4 جاده نلرزید زیر هر قدم او

5 دست دعا خوان من به سوی بهار است

6 پایم در گل نشسته تا سر زانو

7 بر سرم انبوه ابرهای مهاجر

8 بر جگرم داغ روشنایی خورشید

9 بر کمرم یادگار کهنه ی چاقو

10 در قفس سینه ی من است که هر شب

11 مرغی فریاد می کشد که تبر کو ؟

12 (اشعار نادر نادرپور)

13 دریچه باز بود

14 و در صفای شامگاه باغ

15 سلام کاج بود و خنده ی ستاره ها

16 پرسش نسیم از درخت : زنده ای؟

17 و پاسخ درخت : زنده ام

18 و موج رقص

19 در تن درخت

20 و دست عاشق نسیم و گردن درخت

21 و مرد ، در پس دریچه ایستاده بود

22 میان پرسشی ز خویش و پاسخی به خویش

23 در تو آنکه بود ، هست ؟

24 در من ، آنکه بود نیست

25 چراغ ، مرده بود در سرای مرد

26 و سایه ای نبود در قفای مرد

27 و دست هیچ کس به روی شانه های مرد

28 سکوت بود و

29 آن صدا که گفته بود : در من آنکه بود ، نیست

30 در سقوط آبشار بی صدای پرده ها

31 دلی به مرگ خویش می گریست ، می گریست

32 (اشعار نادر نادرپور)

33 هان ، ای شب وسیع تر از ابر

34 در زیر آسمان تو ، یک شاخه ی ستبر

35 چون گردن بریده ی آهو

36 اوراد واپسین را می خواند

37 خون سپید باران

38 زیر گردن بریده روان است

39 آه ای نسیم معجزه ی صبح

40 در این شب شگرف ، رها شو

41 ای دست کهربایی خورشید

42 دروازه های گمشده را بر شب

43 درهای ناشناخته را بر من

44 بگشای در هراس جهان بگشای

45 بگشای ، در هراس جهان بگشای

46 (اشعار نادر نادرپور)

47 تاج خروس های سحر را بریده اند

48 در خاک کرده اند

49 از خاک ، رسته خرمن انبوه لاله ها

50 ای باد ، گوش کن

51 این لاله های خونین فریاد می کشند

52 بیداری ای سحر ؟

53 آیا هوای دیدن ما داری ای سحر ؟

54 مرغ سیاه بر سر تخم سپید خفت

55 با نطفه ای که در دل او می تپید گفت

56 زهدان آهکین من ای تخم چشم من

57 زندان تیره نیست

58 سرشار از فروغ زلال سپیده

59 است

60 پوشیده تر ز مردمک چشم خفتگان

61 خورشید در سپیده ی آن آرمیده است

62 شب ، غرق در فروغ زلال سپیده شد

63 بانگ خروس ، تا افق صبحگاه رفت

64 زان پیشتر مه زرده ی خورشید بردمد

65 دستی در آشیانه ی تاریک دیده شد

66 تخم سپید از بر مرغ سیاه رفت

67 (اشعار نادر نادرپور)