-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدم او را آه بعد از بیست سال
2 گفتم این خود اوست ؟ یا نه دیگری ست
3 چیزکی از او در او بود و نبود
4 گفتم این زن اوست ؟ یعنی آن پری
5 ست ؟
6 هر دو تن دزدیده و حیران نگاه
7 سوی هم کردیم و حیران تر شدیم
8 هر دو شاید با گذشت روزگار
9 در کف باد خزان پر پر شدیم
10 از فروشنده کتابی را خیرد
11 بعد از آن آهنگ رفتن ساز کرد
12 خواست تا بیرون رود بی اعتنا
13 دست من در را برایش باز کرد
14 عمر من بود او که از
15 پیشم گذشت
16 رفت و در انبوه مردم گم شد او
17 بازهم مضمون شعری تازه گشت
18 باز هم افسانه مردم شد او
19 حمید مصدق
20 غم از درون مرا متلاشی کرد
21 کاهیده قطره قطره تنم در زلال اشک
22 من پیشرفت کاهش جان را درون دل
23 احساس می کنم
24 احساس می
25 کنم که تو بخشیده ای به من
26 این پرشکوه جوشش پر شوکت غرر
27 در من نه انتظار و نه امیدی
28 امید بازگشت تو ؟
29 بی حاصل
30 من از تو بی نیازتر از مردگان گور
31 دیگر به من مبخش
32 احساس دوست داشتن جاودانه را
33 با سکر بی خیالی
34 اعصاب خویش را
35 تخدیر می کنم
36 من قامت بلند تو را در قصیده ای
37 با نقش قلب سنگ تصویر می کنم
38 حمید مصدق
39 باغبانم باغبانی خسته دل
40 پشت من خم گشته همچون پشت تاک
41 آن گل زیبا که پروردم به جان
42 شد چو خورشید فروزان تابناک
43 دست گلچینی ز شاخش
44 چید و رفت
45 پای خودبینی فشردش روی خاک
46 حمید مصدق
47 من آن کبوتر بشکسته بال در دامم
48 که بهر صید من این چرخ دانه ای نفکند
49 مرا به همت آن مرغ آسمان رشک است
50 که رخت خویش به هیچ آشیانه ای نفکند
51 به سیل حادثه تا خود نسازدش ویران
52 زمانه هیچ زمان طرح خانه ای نفکند
53 من آن غریب درخت کویر سوخته ام
54 که سنگ رهگذر از من جوانه ای نفکند
55 به غیر که وفا از پری رخان خواهم
56 به شوره زار کس از مهر دانه ای نفکند
57 فرشته ای که خبرداشت از شراره عشق
58 چرا به من نگه عاشقانه ای نفکند ؟
59 حمید هیچ زمان شعر تازه ای نسرود
60 طنین نام تو تا در ترانه ای نفکند
61 حمید مصدق
62 هان چه حاصل از آشنایی ها
63 گر پس از آن بود جدایی ها
64 من با تو چه مهربانی ها
65 تو و بامن چه بیوفایی ها
66 من و از عشق راز پوشیدن
67 تو و با عشوه خودنمایی ها
68 در دل سرد سنگ تو نگرفت
69 آتش این سخنسرایی ها
70 چشم شوخ تو طرفه تفسریست
71 آِکارا به بی حیایی ها
72 مهر روی تو جلوه کرد و دمید
73 در شب تیره روشنایی ها
74 گفته بودم که دل به کس ندهم
75 تو ربودی به دلربایی ها
76 چون در آیینه روی خود نگری
77 می شوی گرم خودستایی ها
78 موی ما هر دو شد سپید وهنوز
79 تویی و عاشق آزمایی ها
80 شور عشقت شراب شیرین بود
81 ای خوشا شور آشنایی ها
82 حمید مصدق