90 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای

1 چون گشت با تو ما را پیوند دل زیادت گر هجر ما، گزینی، دوری ز حسن عادت

2 شبهاست تا دلم را تب دارد از غم تو آه! از تو، گر نیایی روزی بدین عیادت

3 طبعت به طالع ما شد تند و تیز، ارنه زین بیشتر نبودی بدمهر و بی‌ارادت

4 عشقی که نیست برتو، حربیست بی‌غنیمت عیشی که نیست با تو، دینیست بی‌شهادت

1 ز پاسبانی همسایه گرد بام و درت بدان رسید که دزدیده می‌کنم نظرت

2 درون خانه چو ره نیست، چاره آن دانم که: آستانه پرستی کنم چو خاک درت

3 هزار بار گر از خدمتم برانی تو دگر بیایم و خدمت کنم به جان و سرت

4 گر التفات به زر دیدمی ترا روزی ز رنگ چهرهٔ خود در گرفتمی به زرت

1 گرچه صد بارم برانند از برت بر نمی‌دارم سر از خاک درت

2 تا ابد منظور جانی، زانکه دل در ازل کرد این نظر بر منظرت

3 زاهد از سر تو ز آن رو غافلست کو نمی‌بیند به محراب اندرت

4 هر صباحی تازه گردد جان ما از نسیم طرهٔ جان پرورت

1 نیامد وقت آن کز من بخواهی عذرآزارت؟ دلم را شربتی سازی ز لعل چاشنی دارت؟

2 دل از دستم برون بردی که با ما سر در آری تو بما سر در نیاوردی و سرها رفت در کارت

3 گمان بردم که: میجوید دلت وصل مرا، لیکن مرا کمتر بجویی تو، که میجویند بسیارت

4 هم امروز از جهان دیدن فرو بندم دو بینایی اگر دانم که: فردا من نخواهم دید دیدارت

1 ای ز لعلت قیمت یاقوت پست سنبلت را دستهٔ گل زیر دست

2 راست کرد ایزد شکار عقل را از سر زلف کژت، پنجاه شست

3 سرو، با قدی که می‌بینی چنان ساعتی پیش تو نتواند نشست

4 گر جمالت را بدیدی بت ز دور سجده کردی پیش تو چون بت پرست

1 بهار آمد و باغ پیرایه بست چمن سبز پوشید و در گل نشست

2 ز سرما زمین داغ بر چهره داشت چو سبزه برست از سیاهی برست

3 چو بلبل در آمد به دستان ز شوق برآید گل اکنون به هفتاد دست

4 بر گل بنفشه ز بیم قفا زبان در کشیدست و افتاده پست

1 بی تو نکردیم به جایی نشست با تو نشستیم به هر جا که هست

2 صورت خوب از چه به گیتی بسیست چشم مرا مثل تو صورت نبست

3 لاف نخستین «بلی» می‌زنم روز نخستین که تو گویی:«الست»

4 زلف سیه را به ازان می‌شکن ورنه بسی دل که بخواهد شکست

1 ماهی، که لبش بجای جانست گر ناز کند،به جای آن است

2 از چشم دلم نمی‌شود دور هر چند ز چشم سرنهانست

3 گر در طلبت هزار باشند غیرت نبرم، که بی‌نشانست

4 آن کو به یقین نبیند او را چون نیک نگه کند گمانست

1 آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست ساقی، می شبانه بیاور، که روز ماست

2 در باغ شد شکفته به هر جانبی گلی فریاد عندلیب ز هر جانبی بخاست

3 تا پیش شاخ گل ننشینی، قدح به دست آشوب بلبلان بندانی که: از کجاست؟

4 هر دم بنفشه‌وار فرو می‌روم به خود از فکر جام لاله که: خالی ز می چراست؟

1 آن زخم، که از تو بر دل ماست مشنو که: به مرهمی توان کاست

2 کی وعده وفا کنی تو امروز؟ کامروز ترا هزار فرداست

3 زلفت، که به کژ روی بر آمد با ما به وفا کجا شود راست؟

4 دریاب، که دست ما فرو بست این فتنه، که از سر تو برخاست

آثار اوحدی مراغه‌ای

90 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی