غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای

894 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه اوحدی مراغه‌ای را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 53 از این مجموعه هستید.

تا ندانی ز جسم و جان از اوحدی مراغه‌ای غزل 621

1. تا ندانی ز جسم و جان مردن
پیش آن رخ کجا توان مردن؟

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

بار بربستیم، ازین از اوحدی مراغه‌ای غزل 622

1. بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن
آب این جا تیره شد، جای دگر باید شدن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

مشنو که: از کوی تو من از اوحدی مراغه‌ای غزل 623

1. مشنو که: از کوی تو من هرگز به در دانم شدن
یا خود به جور از پیش تو جایی دگر دانم شدن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

از تو مرا تا به کی بی‌سر از اوحدی مراغه‌ای غزل 624

1. از تو مرا تا به کی بی‌سر و سامان شدن؟
در طلب وصل تو زار و پریشان شدن؟

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

ای خواجه، چه آوردی از اوحدی مراغه‌ای غزل 625

1. ای خواجه، چه آوردی زین خانه بدر بودن؟
سودیت نمی‌باید چندین به سفر بودن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

دوستی با دشمنان ما از اوحدی مراغه‌ای غزل 626

1. دوستی با دشمنان ما مکن
سود ایشان و زیان ما مکن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

چشمم کنار دجله شد، از اوحدی مراغه‌ای غزل 627

1. چشمم کنار دجله شد، جز یاد بغدادم مکن
چون این هوس دارد دلم، از دیگری یادم مکن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

باغ جهان روی تست، رای از اوحدی مراغه‌ای غزل 628

1. باغ جهان روی تست، رای گلستان مکن
طیرهٔ سنبل مخواه، طره پریشان مکن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

ای میر ترکان عجم، ترک از اوحدی مراغه‌ای غزل 629

1. ای میر ترکان عجم، ترک وفاداری مکن
جان عزیز من تویی، برجان من خواری مکن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

نفسم گرفت ازین غم، از اوحدی مراغه‌ای غزل 630

1. نفسم گرفت ازین غم، نفسی هوای من کن
گره‌ام فتاد بردم،به دمی دوای من کن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

جانا، به حق دوستی، از اوحدی مراغه‌ای غزل 631

1. جانا، به حق دوستی، کان عهد و پیمان تازه کن
جان را به رخ دل بازده، دل را ز لب جان تازه کن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

سر دل گویی، ز جان اندیشه از اوحدی مراغه‌ای غزل 632

1. سر دل گویی، ز جان اندیشه کن
در دلش دار، از زبان اندیشه کن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت