سخت به حالم ز تو من، ای از اوحدی مراغهای غزل 49
1. سخت به حالم ز تو من، ای مدد حال بیا
سخت به حالم ز تو من، ای مدد حال بیا
...
1. سخت به حالم ز تو من، ای مدد حال بیا
سخت به حالم ز تو من، ای مدد حال بیا
...
1. نوبهارست و دل پر هوس و بادهٔ ناب
حبذا روی نگار و لب کشت و سر آب
...
1. نیست در آبگینه آتش و آب
بادهشان رنگ میدهد، دریاب
...
1. هر بامداد روی تو دیدن چو آفتاب
ما را رسد، که بیتو ندیدیم روی خواب
...
1. یا بپوش آن روی زیبا در نقاب
یا دگر بیرون مرو چون آفتاب
...
1. امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!
ماه نوی که گشتی پیدا، عجب، عجب!
...
1. زان دوست که غمگینم، غمخوار کنش، یارب
دشمن که نمیخواهد، همخوار کنش، یارب
...
1. بت خورشید رخ من به گذارست امشب
شب روان را رخ او مشعله دارست امشب
...
1. پس از مشقت دوشین که داشت گوش امشب؟
که من به کام رسم زان لب چو نوش امشب
...
1. بیار باده، که ما را به هیچ حال امشب
برون نمیرود آن صورت از خیال امشب
...
1. مکن از برم جدایی، مرو از کنارم امشب
که نمیشکیبد از تو دل بیقرارم امشب
...
1. مهر گسل گشت یار، عهد شکن شد حبیب
اصل خطر شد دوا، رای خطا زد صلیب
...