غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای

894 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه اوحدی مراغه‌ای را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 16 از این مجموعه هستید.

حال دل پیش که گویم؟ از اوحدی مراغه‌ای غزل 180

1. حال دل پیش که گویم؟ که دل ریش ندارد
کیست در عشق تو کو غصه ز من بیش ندارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

وجود حقیقت نشانی ندارد از اوحدی مراغه‌ای غزل 181

1. وجود حقیقت نشانی ندارد
رموز طریقت بیانی ندارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

بمیرم چشم مستت را که از اوحدی مراغه‌ای غزل 182

1. بمیرم چشم مستت را که جانم زنده می‌دارد
دلم را با خیال خود به جان با زنده می‌دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

نیشکر آن روز دل ز بند از اوحدی مراغه‌ای غزل 183

1. نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد
کو چو لبت پسته‌ای به قند بر آرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

روی خود بنمود و هوش از اوحدی مراغه‌ای غزل 184

1. روی خود بنمود و هوش از ما ببرد
طاقت و هوش از تن شیدا ببرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

موی فشانم دگر عشق به از اوحدی مراغه‌ای غزل 185

1. موی فشانم دگر عشق به درها ببرد
در همه عالم ز من ناله خبرها ببرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

طراوت رخت آب سمن تمام از اوحدی مراغه‌ای غزل 186

1. طراوت رخت آب سمن تمام ببرد
رخت ز گل نم و از آفتاب نام ببرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

از عشق تو جان نمی‌توان از اوحدی مراغه‌ای غزل 187

1. از عشق تو جان نمی‌توان برد
وز وصل نشان نمی‌توان برد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

دل باز در سودای او افتاد از اوحدی مراغه‌ای غزل 188

1. دل باز در سودای او افتاد و باری می‌برد
جوری که آن بت می‌کند بی‌اختیاری می‌برد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

خاک آن بادیم کو بر آستانت از اوحدی مراغه‌ای غزل 189

1. خاک آن بادیم کو بر آستانت بگذرد
یا شبی بر چین زلف دلستانت بگذرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

به دشمنان نتوان رفت از اوحدی مراغه‌ای غزل 190

1. به دشمنان نتوان رفت و این شکایت کرد
که: دوست بر دل ما جور تا چه غایت کرد؟
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت