ای میر نوازنده و از عنصری بلخی قصیده-قطعه 85
1. ای میر نوازنده و بخشنده و چالاک
ای نام تو بنهاده قدم بر سر افلاک
1. ای میر نوازنده و بخشنده و چالاک
ای نام تو بنهاده قدم بر سر افلاک
1. بمستحقان ندهی هر آنچه داری و باز
دهی بمعجر و دستار سبزک وسیماک
1. بکوه ساوه (ساده) ز تو مرگ بر نخواهد گشت
همی دراید در روی تو از آن آژنگ
1. بهیچ در نروی تا در آن نیابی سود
بهیچکس نروی تا در آن نبینی رنگ
1. ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ
پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ
1. چو دیلمان زره پوش شاه مژگانش
بتیر و زوبین بر پیل ساخته خنکال
1. هیون چو جنگ بر آورد و یون فکند بر او
بگوش جنگ نماید همی خیال دوال
1. مگر ز چشمۀ خورشید روز دولت تو
ندید خواهد تا روزگار حشر زوال
1. شاها هزار سال بعزّ اندرون بزی
وانگه هزار سال بملک اندون ببال
1. بدان ماند بنفشه بر لب جوی
که بر آتش نهی گوگرد بفخم
1. چرا بگرید زار ار نه غمگنست غمام
گریستنش چه باید که شد جهان پدرام
1. سخاوت تو ندارد درین جهان دریا
سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام