13 اثر از خسرو و شیرین در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرو و شیرین در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

خسرو و شیرین در خمسه نظامی گنجوی

1 یکی شب از شب نوروز خوشتر چه شب کز روز عید اندوه‌کش‌تر

2 سماع خرگهی در خرگه شاه ندیمی چند موزون‌طبع و دلخواه

3 مقالت‌های حکمت باز کرده سخن‌های مضاحک ساز کرده

4 به گرداگرد خرگاه کیانی فرو هشته نمدهای الانی

1 خوشا ملکا که ملک زندگانی است بها روزا که آن روز جوانی است

2 نه هست از زندگی خوشتر شماری نه از روز جوانی روزگاری

3 جهان خسرو که سالار جهان بود جوان بود و عجب خوشدل جوان بود

4 نخوردی بی‌غنا یک جرعه باده نه بی‌مطرب شدی طبعش گشاده

1 نشسته شاه روزی نیم هشیار به امیدی که گردد بخت بیدار

2 در آمد قاصدی از ره به تعجیل ز هندستان حکایت کرد با پیل

3 مژه چون کاس چینی نم گرفته میان چون موی زنگی خم گرفته

4 به خط چین و زنگ آورد منشور که شاه چین و زنگ از تخت شد دور

1 چو شد معلوم کز حکم الهی به هرمزبر تبه شد پادشاهی

2 به فرخ‌تر زمان شاه جوانبخت به دارالملک خود شد بر سر تخت

3 دلش گر چه به شیرین مبتلا بود به ترک مملکت گفتن خطا بود

4 ز یک سو ملک را بر کار می‌داشت ز دیگر سو نظر بر یار می‌داشت

1 چو شیرین را ز قصر آورد شاپور ملک را یافت از میعادگه دور

2 فرود آوردش از گلگون رهوار به گلزار مهین بانو دگر بار

3 چمن را سرو داد و روضه را حور فلک را آفتاب و دیده را نور

4 پرستاران و نزدیکان و خویشان که بودند از پی شیرین پریشان

1 کلید رای فتح آمد پدید است که رای آهنین زرین‌کلید است

2 ز صد شمشیرزن رای قوی به ز صد قالب کلاه خسروی به

3 به رایی لشگری را بشکنی پشت به شمشیری یکی تا ده توان کشت

4 چو آگه گشت بهرام قوی‌رای که خسرو شد جهان را کارفرمای

1 چنین گوید جهان‌دیده سخنگوی که چون می‌شد در آن صحرا جهان‌جوی

2 شکاری چون شکر می‌زد ز هر سو بر آمد گرد شیرین از دگر سو

3 که با یاران جماش آن دل‌افروز به عزم صید بیرون آمد آن روز

4 دو صیدافکن به یکجا باز خوردند به صید یکدگر پرواز کردند

1 چو دهقان دانه در گل پاک ریزد ز گل گر دانه خیزد پاک خیزد

2 چو گوهر پاک دارد مردم پاک کی آلوده شود در دامن خاک

3 مهین بانو که پاکی در گهر داشت ز حال خسرو و شیرین خبر داشت

4 در اندیشید ازان دو یار دلکش که چون سازد بهم خاشاک و آتش

1 چو پیر سبزپوش آسمانی ز سبزه برکشد بیخ جوانی

2 جوانان را و پیران را دگر بار به سرسبزی در آرد سرخ گلزار

3 گل از گل تخت کاوسی بر آرد بنفشه پر طاووسی بر آرد

4 بسا مرغا که عشق‌آوازه گردد بسا عشق کهن کان تازه گردد

1 ملک عزم تماشا کرد روزی نظرگاهش چو شیرین دل‌فروزی

2 کسی را کان چنان دلخواه باشد همه جائی تماشاگاه باشد

3 ز سبزه یافتند آرامگاهی که جز سوسن نرست از وی گیاهی

4 در آن صحن بهشتی جای کردند ملک را بارگه بر پای کردند

آثار نظامی گنجوی

13 اثر از خسرو و شیرین در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرو و شیرین در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی