1 بنوازیدم به زخمه طاعت اینست آرید به ناله ام شفاعت اینست
2 در هر گریم پر و تهی گردد چشم گر مال زنید طاس طاعت اینست
1 هر روز مه تمام نقصان ز دهست کز بدر تو قرض خواه ده شانزدهست
2 مه را شب چارده بود کاستگی حسن تو شب یازده و پانزدهست
1 درد سر و گردن تو حرز تن تست اندوه تو صیقل دل روشن تست
2 گر ددسرس کشیده ای نیست عجب ناموش زمانه بر سر و گردن تست
1 اهلی ز میان سنگ بیرون آید وآنهم به هزار رنگ بیرون آید
2 یک ذره صفای دل اگر یافت شود از زیر هزار زنگ بیرون آید
1 از سعی زمانه کار من نفزاید در قرب کس اعتبار من نفزاید
2 من گوهرم آرایش و افزایش کس در وزن من و عیار من نفزاید
1 فردا که نه دوزخ نه شقی خواهد ماند نه گرمی یار مشرقی خواهد ماند
2 پروانه ز شعله بال و پر خواهد ساخت نی معشوقی نه عاشقی خواهد ماند
1 هرشب ز خیال دیده بی خواب ترست هر روز به سینه ذوق نایاب ترست
2 زو دست که لب تشنه ببازم جان را زین چشمه که هر صباح بی آب ترست
1 آن عیش که جمله عیش ها راست کلید نابوده و نارسیده صد بار رمید
2 برقیست که تا نمود دیدار گذشت مرغیست که تا نشست بر بام پرید
1 یک دم که ز دردسر پریشانی داشت صد عربده با درد پشیمانی داشت
2 بر بستر غم خدا گران نپسندد آن سر که به تاج دولت ارزانی داشت
1 در هجر تو مرگ همنشینم بادا منظور دو دیده آستینم بادا
2 گر بی تو به کام دل برآرم نفسی یارب نفس بازپسینم بادا