1 نی حوصله ام که جرعه مستم دارد نی حرص که فاقه زیر دستم دارد
2 من همت مطلقم که مستی و خمار می نتواند بلند و پستم دارد
1 گر دل به فریب نفست از پا برود مگذار که نیم گام از جا برود
2 با مسکنت تو گر نمی سازد نفس پیش قدمش کفش بنه تا برود
1 از سینه رمیدن نفس نزدیکست آزادی این مرغ قفس نزدیکست
2 از من به هزار بال و پر بگریزد گر جان داند که با چه کس نزدیکست
1 گر دست تو بحر نیست چون میجوشد بحرست که از درون برون میجوشد
2 خاصیت بخششی که در طینت تست از دست سخاوتت به خون میجوشد
1 نی طعم می است تا دگرگون گردد نی خم که تهی شود چو وارون گردد
2 صد روزن اگر ببندی و بگشایی کی پرتو خور ناقص و افزون گردد
1 صد فکر اثر ز طاعتم بردارد صد سهو سر از عبادتم بردارد
2 با این وسواس نیتم نیست درست غسال مگر جنابتم بردارد
1 گر با غم دل خوشیم غمخوار خوشست دل خوش داریم از آنکه دلدار خوشست
2 در کشور ما نه باغ و بازار خوشست ما را که دیار خوش بود یار خوشست
1 دایم به رهت در دو چشمم بازست صد تحفه ام از نیاز پااندازست
2 پیش آی و به مهر دانه عشوه بریز پر تیز مرو که روح در پروازست
1 آن کیست که بازم ز بت کیش آورد صد مرحله ام با جگر ریش آورد
2 این پرده نشین کجاست؟ کز چندین راه با صد طلبم به خانه خویش آورد
1 دل خنده به غنچه کرد خندیدن داشت نالید به عندلیب نالیدن داشت
2 چون در ته نخل گل کمر بگشادیم چیدیم گلی ز شاخ گل چیدن داشت