هر محنت و غم که سر به از نظیری نیشابوری رباعی 61
1. هر محنت و غم که سر به جانت دادند
مفتاح نشاط جاودانت دادند
...
1. هر محنت و غم که سر به جانت دادند
مفتاح نشاط جاودانت دادند
...
1. تو هیچ بدی که جسم و جانت دادند
بر کسب عمل تاب و توانت دادند
...
1. قابل تویی از تاب و توانت دادند
ناقص تو اگر ضعف و هوانت دادند
...
1. گر دل به فریب نفست از پا برود
مگذار که نیم گام از جا برود
...
1. عاقل به حدیث نفس گمره نشود
بی سعی خرد نزاع کوته نشود
...
1. شوخی که نگاه بر عذارش بندند
شمعی است که بر شعله تارش بندند
...
1. لعل تو ز طبله شهد بر گوشه کشید
خط عسلیت گرد رخ گشت پدید
...
1. از کاسه و کوزه جوی جیحون نشود
این کار بجز ز فیض گردون نشود
...
1. هرکس ز خودی و خودستایی گردید
از کبر گذشت و کبریایی گردید
...
1. هر دم عمل خیر تبه خواهم کرد
دایم به خطا نامه سیه خواهم کرد
...
1. با موکب شه دل خرابی چه کند؟
با قافله تشنه سرابی چه کند؟
...
1. گوهر ز محیط راز می باید داد
از تحت سوی فراز می باید داد
...