1 از سعی زمانه کار من نفزاید در قرب کس اعتبار من نفزاید
2 من گوهرم آرایش و افزایش کس در وزن من و عیار من نفزاید
1 نی باده عز و جاه مستم دارد نی فاقه و فقر زیردستم دارد
2 چندان که شکستگی بود با من نیست کی دست سپهر بر شکستم دارد
1 دی غافلم آن مایه دین پیش آمد قهرش به سیاست از کمین پیش آمد
2 با غمزه نگه رفت که صلح انگیزد صد عقده اش از چین جبین پیش آمد
1 تا باغ به دست باغبان خواهد بود گل خواهد کرد و گلفشان خواهد بود
2 حسن رخ گل پرده دری خواهد کرد گر در پس صد پرده نهان خواهد بود
1 صد فکر اثر ز طاعتم بردارد صد سهو سر از عبادتم بردارد
2 با این وسواس نیتم نیست درست غسال مگر جنابتم بردارد
1 حالی دارم که دیده نادیده شود طبعی که پسند ناپسندیده شود
2 آن را که دل و دماغ شوریده شود بینایی دیده پرده دیده شود
1 طوفان شد و سبزه ام به آبی نرسد کشتم به ترشح سحابی نرسد
2 سوزد عطشم اگرچه از سایه ابر هرگز قدمم به آفتابی نرسد
1 نی حوصله ام که جرعه مستم دارد نی حرص که فاقه زیر دستم دارد
2 من همت مطلقم که مستی و خمار می نتواند بلند و پستم دارد
1 سیلاب سرشگ آبرو می ریزد شوریدگیم ز گفتگو می ریزد
2 کو زهد؟ و کدام توبه؟ سودای کسی می بر سر من سبو سبو می ریزد
1 صبحست و خروش بلبلان میآید برخیز که سنگ در فغان میآید
2 این ناله مرغان سحر پیغامیست کز بیداران به خفتگان میآید