خانه در کوی مغان کردم از نظیری نیشابوری غزل 60
1. خانه در کوی مغان کردم خراب
عاقبت هم طبع گشتم با شراب
1. خانه در کوی مغان کردم خراب
عاقبت هم طبع گشتم با شراب
1. آن که شب داد توبه ام ز شراب
امشبم باز دید مست و خراب
1. چون غنچه دل مبند و چو بو بر هوا متاب
بر گل سوار باش و عنان از صبا متاب
1. سحر منادی بلبل به گلستان دریاب
صلای صحبت گل می زند زمان دریاب
1. عشق دهد با دل شوریده تاب
پرورش ذره کند آفتاب
1. میم در جام و ماهم تا سحر بر روزنست امشب
دو دستم تا به وقت صبح طوق گردنست امشب
1. سبزه عیش ز بوم و بر هجران مطلب
نیشکر حاصل مصر است ز کنعان مطلب
1. می باش و از مزاج حریفان نشان طلب
با طبع هر که راست نیابی کران طلب
1. عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت
هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت
1. صافی شوم از کون که در درد صفا نیست
بر عرش زنم جوش که در خمکده جا نیست
1. ناله ما نغمه اهل نوا را گرم ساخت
شوق ما هنگامه این ماجرا را گرم ساخت
1. آن دهد در گریه پند ما که با ما دشمن است
هرکه می گیرد شناور را به دریا دشمن است