57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 دلا گداز که آیینه کرده سنگ تو را کدام صیقل ابرو زدوده زنگ تو را

2 تو کعبه در دل ما کافران چه می جویی گر آزری نتراشیده است سنگ تو را

3 کسی شکاری عشق تو را چه می داند نشانه دیگر و زخمی دگر خدنگ تو را

4 ز خار خار محبت دل تو را چه خبر که گل به جیب نگنجد قبای تنگ تو را

1 به صاف صبح نگه کن سر سبو بگشا دهان چشمه گشادند راه جو بگشا

2 دل از مطالعه صبح در حجاب مدار ز زیر هر بن مو دیده یی برو بگشا

3 شکاف خرقه به دقت چه می کنی پیوند؟ لباس فقر و فنا پاره به رفو بگشا

4 یکی به کوزه پرهیز خویش سنگی زن چو شیشه رشته زنارش از گلو بگشا

1 امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما گویا حجاب سوخته از برق آه ما

2 از بس که می شدیم به حسرت جدا ازو خون می چکید روز وداع از نگاه ما

3 شغل محبت است که مانع ز طاعت است روز جزا بس است همین عذرخواه ما

4 دوزخ اگر به چاشنی آتش دل است اهل بهشت رشک برند از گناه ما

1 هرگه رقم کنم به تو عذر گناه را ریزم چو خامه از مژه خون سیاه را

2 شاید که شرم ذلت ما را گران خرند آن جا که خرمنی است بها برگ کاه را

3 مطرب ره سماع به آهنگ می زند صوفی خانقاه غلط کرده راه را

4 آن عارفان که در رمضان باده می خورند بینند در زلال قدح عکس ماه را

1 از چاه غبغبش به درآورده ماه را بر ماه، عقرب سیهش بسته راه را

2 عابد که بیندش به درآید ز خانقاه سلطان که یابدش بگذارد سپاه را

3 گر روز حشر پرده ز رویش برافکنند ایزد به روی بنده نیارد گناه را

4 آن کج کله چو بر صف عشاق بگذرد شاهان ز سر نهند هوای کلاه را

1 از کف نمی دهد دل آسان ربوده را دیدیم زور بازوی ناآزموده را

2 من در پی رهایی و او هر دم از فریب بر سر گره زند گره ناگشوده را

3 دل در امید مرهم و این آهوان مست ریزند بر جراحت ما مشک سوده را

4 هرگز دلم حلاوت آسودگی نیافت تلخ است خواب دیده در خون غنوده را

1 تا به کی بر خرقه بندم جسم غم فرسوده را سر به طوفان می دهم این مشت خاک سوده را

2 در درون همچون عنب شد خوشه اشکم گره بس فرو خوردم به دل خون های ناپالوده را

3 گوش ها کر گشت و یارب یاربم کاری نکرد نیست گویا روزنی این سقف قیراندوده را

4 خضر صد منزل به پیشم آمد و نشناختم بازمی باید ز سر گیرم ره پیموده را

1 نظر بر روی او دزدیده بگشا ز خود گم گرد و بر وی دیده بگشا

2 گل پژمرده ما باغبان چید صبا گو غنچه ناچیده بگشا

3 مبادا عالمی را جان برآید گره از زلف خود فهمیده بگشا

4 به گلشن بگذر و در طعنه گل زبان بلبل شوریده بگشا

1 از پی آشوب ما، در زلف دارد شانه را شورش زنجیر در شور آورد دیوانه را

2 حسن بنیاد محبت بر پریشانی نهاد تا نشورد خاک را دهقان نریزد دانه را

3 حور و جنت جلوه بر زاهد دهد در راه دوست اندک اندک عشق در کار آورد بیگانه را

4 عشق کامل نیست تا در بند مال و مسکنی آن زمان آتش علم گردد که سوزد خانه را

1 نیست زین مزرع آب و دانه ما ملکوتست آشیانه ما

2 کبک کهسار و بلبل گلزار گوش دارند بر ترانه ما

3 هر طرف صورت تازه ای بندند از غزل های عاشقانه ما

4 حرف شیرین شود فراموشش خسروار بشنود فسانه ما

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی