57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 در خور اگر نییم می لعل فام را ای کاش تر کنند به بویی مشام را

2 بر قدر زخم مرهم لایی نمی دهند زان می که طعم و بوش گزد مغز و کام را

3 بر بام ما دریغ نپایید هفته یی ماهی که او تمام کند ناتمام را

4 کس جذبه ای به کار دل ما نمی کند تا چند سر به حلقه درآریم دام را

1 مستی ربوده از کف هستی زمام ما مطرب نمی دهد خبری از مقام ما

2 تا گشته ایم غافل ازو دور مانده ایم پدرام می شویم که وحشی است رام ما

3 دانی که نور مردمک چشم عالمیم بینی اگر به دیده معنی خرام ما

4 خود را برهنه بر صف شمشیر می زنیم کاندر فنای ماست بقا و دوام ما

1 تمکین خرد برد ز سر شور و شرم را پیری برهاند از شب غفلت سحرم را

2 مانند ترنجم که خزان است بهارش دم سردی دی تازه کند برگ و برم را

3 تا سدره بپرم اگرم در بگشایند هرچند که فرسوده قفس بال و پرم را

4 کوتاهی عیشم پی پند دگران است دهر از پی تأدیب بردشاخ ترم را

1 ساقی بشو دورنگی امید و بیم را بنما به ما حقیقت رنگ قدیم را

2 حرف فریب آدم و ابلیس تا به چند چندی بگو ترانه نقل و ندیم را

3 از ساغر درست خودم بخش جرعه ای بر طاق نه حکایت جام دو نیم را

4 بوی نبید خلوت شب ها شنیده ام پنهان مکن که نیک شناسم شمیم را

1 بر رخ شکستم از خطا رنگ امید و بیم را بیند منجم طالعم از هم درد تقویم را

2 علم ارادت گر کند ذوقی نصیب جان من مستوفی امر قضا باطل کند تقسیم را

3 عشق از برای داغ من آتش به جانان می زند افغان که کردم دوزخی، گلزار ابراهیم را

4 نقدی که دوران برده است از کیسه عمرم برون جاوید مستغنی شوم از صد دهد گر نیم را

1 پروانه ایم و شعله بود آشیان ما آب از شرار اشک خورد گلستان ما

2 موریم و در گذار شکر اوفتاده ایم در راه پایمال شود کاروان ما

3 تا با نصیب ساخته اند از حلاوتی همچون رطب شکافته اند استخوان ما

4 زه در گلوی ما کند از کینه روزگار بیند اگر درست تن چون کمان ما

1 ز حرمانم غمی در خاطر یاران شود پیدا چو بیماری که مرگش بر پرستاران شود پیدا

2 چو پیدا گردم از راهی، چنان یاران رمند از من که بدمستی میان جمع هشیاران شود پیدا

3 کسی نگریزد از ما، گر ازین تقوی برون آییم طرب کز ما رمد در کوی میْخواران شود پیدا

4 بتی از حلقه پرهیزگاران برنمی‌خیزد که بر مردم مسلمانی دین‌داران شود پیدا

1 ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان پیدا ثمر نیکو نیاید تا نگردد باغبان پیدا

2 خودی ها محو گردد گر تو از رخ پرده برداری گمان پوشیده گردد هر کجا گردد عیان پیدا

3 من آن روزی که بر رخ فتنه می شد زلف می گفتم که روز خوش نخواهد گشت هرگز در جهان پیدا

4 در آن صحرای بی پرسش که رهزن راهبر باشد دل مجروح گردد کاروان در کاروان پیدا

1 گل خلعت نو داد دگر شاخ کهن را بر سلطنت حسن سجل ساخت چمن را

2 شاخ گل خوش بو به ره باد سحرگاه بگشود سر نافه غزالان ختن را

3 شد لاله به خمیازه به یاد می لعلت از باده لبالب چو قدح دید دهن را

4 افراخت صراحی سر و گردن به توجه تا خوش به کف مست دهده جام ذقن را

1 جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را تا چپ نکنی راست نخوانند نگین را

2 از شوق شهیدان حریم سر کویش چون دانه در آغوش نگنجند زمین را

3 پیداست رهایی من از ضعف وجودم ره زود به سر می رسد آواز حزین را

4 من دام به نخجیرگه انداخته بودم شیر آمد و بگرفت ز من دام و کمین را

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی