به جست و جوی تو سرتاسر از نظیری نیشابوری غزل 453
1. به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم
چنان که باد به هر سو دود چنان بدوم
...
1. به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم
چنان که باد به هر سو دود چنان بدوم
...
1. همیشه گریه تلخی در آستین دارم
به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم
...
1. تا به کی از کثرت غم روی بر زانو نهم
تنگ گردد خانه بر من سر به شهر و کو نهم
...
1. مبین به رد و قبولم که نیکخواه توام
اگر بد دو جهانم که در پناه توام
...
1. ما برق جای نور به کاشانه بردهایم
آتش به پاسبانی پروانه بردهایم
...
1. یک گلیم، اما به رتبت چون خُم و پیمانهایم
مختلف در رنگ و بوییم ارچه از یک دانهایم
...
1. ساقی به زحمت آمده ام تا به پای خم
یک کاسه می بیار وگر نیست، لای خم
...
1. دهشت از صیدم مکن بی زخم کاری نیستم
خود شکار کس شوم شیر شکاری نیستم
...
1. دست در طره آشفته یاری نزدیم
یادگاری گرهی بر سر تاری نزدیم
...
1. کنم بی باده بدمستی که سودایی دگر دارم
به ساقی تلخ می گویم که دل جایی دگر دارم
...
1. عشق تو شیرازه اجزای من
شوق تو فهرست سراپای من
...
1. نه مراست حسن خصلی به عیار سربلندان
نه خوش آمدی موافق به مذاق خودپسندان
...