57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 ناوک غم جان شکافد سینه گر جوشن شود عشق مغناطیس گردد دل اگر آهن شود

2 سینه پرحسرتی دارم که از اندوه او تا به نزدیک لب آرم خنده را، شیون شود

3 بیش شد سرگشتگی چندان که پایم پیش شد سر به تاریکی نهادم تا رهی روشن شود

4 یک توجه از تو در کارست و یک عالم مراد غم ندارم گر اجابت با دعا دشمن شود

1 گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس ز زیر پرده برآمد عروس خوش انفاس

2 کنار دشت و چمن شد پر از کرامت ابر هزار شکر که عالم برآمد از افلاس

3 کنون چو مهره طاسست پر نگار زمین پریر اگرچه چمن بود ساده چون ته طاس

4 سحاب غوطه به دریا همی زند هر دم تفرجیست که زاهد فتاده در وسواس

1 هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم هر کجا نقطه شد انده خط پرگار شدم

2 بوی یار من ازین سست وفا می آید گلم از دست بگیرید که از کار شدم

3 بس کزو شد برم آسوده، دو دستم در خواب همچنان زیر سرش بود که بیدار شدم

4 دل دیوانه من قابل زنجیر بود به شکنج سر زلف از چه سزاوار شدم

1 به لغزش دست از دلدار مگسل گر افتد زلتی از کار مگسل

2 به نقصانی که یابد خرقه سهل است به رفتن خرقه از هر خار مگسل

3 در میخانه آخر می گشایند تو رفت و آمد از خمار مگسل

4 قباسبزان قریب چشمه سارند چو ابر از دامن کهسار مگسل

1 همیشه خنده شادی به آن لبان مخصوص فریب حسن به اقبال جاودان مخصوص

2 در تو قبله امیدهای روحانی سر نیاز به آن خاک آستان مخصوص

3 شکایت تو چو فکرم ز مغز بیگانه محبت تو چو مغزم به استخوان مخصوص

4 غمی فتاده که با طایران وحشی دل نمی شویم به هم در یک آشیان مخصوص

1 صبح اول کرده عشقت عشوه‌ای در کار عشق مشتری آورده با خود جنسی از بازار عشق

2 تا شود ممتاز فهم عارف و عامی ز هم عشق هرسو در لباسی می‌کند انکار عشق

3 زان سوی بازار خوش بوی عبیری می‌رسد عطرها با یکدگر آمیخته عطار عشق

4 عاشقان را هر نفس صبح و بهاری دیگر است باد نوروزی وزد پیوسته بر گلزار عشق

1 راز دیرینه ز رخ پرده برانداخت دریغ حال ما شهره به انشای غزل ساخت دریغ

2 عشق از آن روز که آتش به نیستانم زد به پیامیم دل سوخته ننواخت دریغ

3 جوهر بینش من در ته زنگار بماند آن که آیینه من ساخت نپرداخت دریغ

4 کیمیاگر که مس جمله ازو زر گردید قلب ما را نزد اکسیر چو بگداخت، دریغ

1 گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا افتم نسیم ناتوانم تا کجا خیزم کجا افتم

2 نی کلکم ز حسن روی گل، منقار بلبل شد مباد از طرف گلشن دور افتم کز نوا افتم

3 به هر بانگ سرودی خاطرم آشفته می گردد گلم گویی، که از آمد شد باد صبا افتم

4 حدیث دام زلفی می کنم، دزدیده دزدیده دلم را خار خاری هست ترسم در بلا افتم

1 هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع که لای باده مقررر شد از برای صداع

2 مرید و مرشد و خادم تمام می دانند که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع

3 غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد ز شر شحنه غدار و مفتی طماع

4 اگر طبیب ترش روی دیر می میرد چه غم ز تلخی صبر است چون بود نفاع

1 درود پاک تو بر ریش باصفا واعظ که ره ز قول تو دور است تا خدا واعظ

2 تو از عذاب خدا ما ز مغفرت گوییم نگاه کن تو کجایی و ما کجا واعظ

3 نفس ز دوری و بیگانگی زنی هر دم مگر دل تو به حق نیست آشنا واعظ

4 شد از وعید تو پرگوش ما چه می گویی اگر به حشر بریم از تو ماجرا واعظ

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی