نه گل این جا ز عشق خار از نظیری نیشابوری غزل 382
1. نه گل این جا ز عشق خار فارغ
نه مل از شورش خمار فارغ
...
1. نه گل این جا ز عشق خار فارغ
نه مل از شورش خمار فارغ
...
1. جان به لب از شوق و می آرند پیغامم دروغ
دوست دور و نامه می سازند بر نامم دروغ
...
1. نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم دریغ
گریم به دهر اگرنه به طوفان خورم دریغ
...
1. آنی به اثر داری و شأنی به تصرف
دل ها نشود شیفته کس به تکلف
...
1. فتنه با زلف تو گرفته طرف
دل ما را نمی دهد از کف
...
1. تو این گشاد و گره ها به دام فکر مباف
امید نیست که عنقا برآید از پس قاف
...
1. هرکه تایِب گردد از می بر رخ او رنگ حیف
از سر کوی مغان بر کاسهٔ او سنگ حیف
...
1. کرشمه تو برد از قمارخانه حریف
خورد ز دست تو تایب شراب بی تکلیف
...
1. لب ساقی روان ها، دل چشمه حقایق
لفظ آفتاب روشن، معنیش صبح صادق
...
1. صبح اول کرده عشقت عشوهای در کار عشق
مشتری آورده با خود جنسی از بازار عشق
...
1. رفیق تر نکند در ره تو کام رفیق
تو را دلی ز غم آزاد همچو بیت عتیق
...
1. ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک
کز نمکدان تو بر لب زنم انگشت نمک
...