حریف خود شو و یا خود از نظیری نیشابوری غزل 358
1. حریف خود شو و یا خود برآر آز خلوت خاص
چو سرو باش که هست از هوای خود رقاص
...
1. حریف خود شو و یا خود برآر آز خلوت خاص
چو سرو باش که هست از هوای خود رقاص
...
1. ساقیا برخیز با مستان برقص
عشق ساغر می کند گردان برقص
...
1. هرکه چون یوسف شود از محنت زندان خلاص
قحطیان را می کند از قحط در کنعان خلاص
...
1. همیشه خنده شادی به آن لبان مخصوص
فریب حسن به اقبال جاودان مخصوص
...
1. نه خانقاه نشین می شویم و نی مرتاض
که می فروش کریم است و جام می فیاض
...
1. دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض
کنم به سایه ابری صد آفتاب عوض
...
1. حضور وقت نمی یابم و حلاوت فرض
دلم به قهر تو رهن است و جان ز لطف تو قرض
...
1. هر صبح کن دو جام شراب مغانه فرض
فاضل ازین دوگانه کن آن پنجگانه فرض
...
1. از جمال تو کمال بشری بود غرض
با شکست ملک و رشک پری بود غرض
...
1. روی دل با دوست باید داشت در مرگ و نشاط
راست رفتی در محبت، راست رفتی در صراط
...
1. حکم جفا صحیح و امید وفا غلط
تعبیر تو درست ولی خواب ما غلط
...
1. صد جا در انتخاب تو پیدا کنم غلط
تا بر صحیح من نکشی بی تمیز خط
...