57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 پرده برداشته ام از غم پنهانی چند به زیان می رود امروز گریبانی چند

2 زان ضعیفان که وفا داشت درین شهر اسیر قفسی چند بجا مانده و زندانی چند

3 سر و سامان سخن کردن این جمعم نیست پهلوی من بنشانید پریشانی چند

4 بس خرابیم ز یکدیگرمان نشناسند مانده ایم از ده غارت زده ویرانی چند

1 گر به دل خلوت نداری از جهانبانی گریز ور مسلط نیستی بر خود زسلطانی گریز

2 فتنه دیو و پری را سر به جانت داده اند اسم اعظم گر ندانی از سلیمانی گریز

3 بر نصیب دیگران باید نشستن بی نصیب حسن حورا گر زند راهت ز رضوانی گریز

4 لحن خواهد شد شهیق و راح خواهد شد حمیم لحن داودی گذار از راح ریحانی گریز

1 رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد صد جایگه مقام کند، تا به من رسد

2 من بر در از تجلی آن نور ساختم پروانه چون به عرصه آن انجمن رسد

3 در راه تو شمال و صبا در ترددند تا بو که را دهی که به بیت الحزن رسد

4 گر زیر گلبنی قفسم را نمی نهی جایی بنه که ناله به گوش چمن رسد

1 هر سر شاخ درین باغ هوایی دارد هر گلی رنگی و هر مرغ نوایی دارد

2 یک شکر کام امیدم همه شیرین کرده ست نزد خود هر مگسی فر همایی دارد

3 برهمن هم ز در بتکده محروم نشد در هر خانه زنی خانه جدایی دارد

4 حسن هر جلوه که از جای دلت را ببرد از پیش گر بروی راه به جایی دارد

1 بگو به دیر خرابات السلام و مترس به جام و مغبچه در باز ننگ و نام و مترس

2 حضور وقت در آمیزش محبانست کمرگشای و لبالب بنوش جام و مترس

3 رمیدگی حریف از حجاب هشیاریست به مستی افت و درانداز حرف کام و مترس

4 به دست دامن توفیق دیر می آید گهی که دست دهد کار کن تمام و مترس

1 نه ز جهدم به کف بخت عنان می‌آید نه به زورم زه دولت به کمان می‌آید

2 نه مرا بازوی قایم نه مرا دیده راست همه بی‌قصد خدنگم به نشان می‌آید

3 تو که آسوده‌دلی از نفسم سود مخواه من که شوریده‌ام آتش به زبان می‌آید

4 سخن مردم دیوانه حقیقت دارد در عبارت به اشارات نهان می‌آید

1 هر که از درگه تو گردد باز همه درها برو کنند فراز

2 ایمن از بیم بی نیازی تو نتوان دید سوی تو به نیاز

3 چشم شاهدپرست چون بندم به حقیقت رسیده ام ز مجاز

4 در پس پرده حسن رازی داشت روی تو در میان نهاد آن راز

1 دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد صف آهوش به دنباله کشیدن نرسد

2 سوی وحشت زدگان بس به سیاست نگرد کار بسمل ز نگاهش به طپیدن نرسد

3 هیچ گه ذوق کلامش به رگ جان نخلد که ز رگ تا به رگم شهد چشیدن نرسد

4 طره بر باد فشان، عشوه به گلزار فروش در چمن سرو چمانش به چمیدن نرسد

1 تو درنیافته ای لذت وفا هرگز دلت به مهر نگردیده آشنا هرگز

2 همه فرایض جور و جفا به جای آری نمی شود ز تو بدعهدی قضا هرگز

3 به هر بلا که کنی مبتلا ملاطفتست که چاشنی ندهد عشق بی بلا هرگز

4 خلل پذیر نگردد به هیچ عصیان عشق که این چراغ نمی میرد از هوا هرگز

1 در بغل مصحف و سجاده تقوا بر دوش برد از مدرسه ام مغبچه باده فروش

2 در نماز از صف اصحاب برونم آورد بر زبان نیت و تکبیر مؤذن در گوش

3 هم در احرام ز سوداش به سر مانده دو دست هم به نیت ز تماشاش زبان گشته خموش

4 هر دو از زمره اسلام روان گردیدیم او به من عشوه کنان من ز پیش طعنه نیوش

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی