57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 هر سحر سلسله از پای سحر بگشایند از گشادش گرهی از دل ما بگشایند

2 درد نایافتنم سوخت ندانم ز کجا بلبلان را به چمن راه نوا بگشایند

3 کارم از زلف گره گر تو پیچیده تر است سر این رشته ندانم ز کجا بگشایند

4 آخر ای گل گذری کن به گلستان تا کی؟ چشم نرگس به ره باد صبا بگشایند

1 ز نکهت سحری شوق یار می‌خیزد جنون ز سایه ابر بهار می‌خیزد

2 به روی یار نگه، رشحه بیز می‌افتد ز زلف یار شکن قطره بار می‌خیزد

3 سحاب دلشده در کوهسار می‌گردد غزال شیفته از مرغزار می‌خیزد

4 به دستگیری عشاق ناتوان احوال ز زیر هر شجری صد نگار می‌خیزد

1 دوشینه سرودی دل افگار برآورد کاهو ز حرم مرغ ز گلزار برآورد

2 امسال دگر اشک صلاح و دم زهدم رنگ می پار و گل پیرار برآورد

3 من توبه نیاورده ام از کعبه که کافر بت از گرو خانه خمار برآورد

4 تنها نه مرا راه زد از بوالعجبی عشق بس شیخ که از خرقه و زنار برآورد

1 وقت شد سبزه فرش در پیچد ابر خرگه به یکدگر پیچد

2 آفتاب از کمین برآرد سر پنجه ابر باد برپیچد

3 مسند سبزه نخل بگذارد ز افسر غنچه شاخ سر پیچد

4 همه ذرات خاک بت گر را تار زنار بر کمر پیچد

1 افسانه شیرین مرا گوش نکردند صد تلخ چشیدم شکری نوش نکردند

2 یک خرده گرفتند پس از نکته بسیار گشتیم فراموش و فراموش نکردند

3 ما روزه ازین مائده بر خشک گشادیم در کاسه ما جرعه سر جوش نکردند

4 معلوم شد از مستی ما حوصله ما دادند به حکمت می و بیهوش نکردند

1 هوس پروانه است اما به گرد دود می‌گردد نظر خوبست اما دل غبارآلود می‌گردد

2 ز کاوش‌های مژگان تو پرخون دیده‌ای دارم که گر شویم به آب بحر خون‌آلود می‌گردد

3 دلم را کرده ذوقت خوش دگر نگذارم از دستش دهد تا باز ذوقی دست غم فرسود می‌گردد

4 تو گر برهم زنی سودای دل، نازی زیان داری مرا سرمایه دنیا و دین نابود می‌گردد

1 زبان طعنه ما کوته از بریدن نیست علاج شکوه عاشق بجز شنیدن نیست

2 ز بسکه گشته ام از درد انتظار ضعیف نگاه را به رخت قوت رسیدن نیست

3 چنان که خانه زندانیان فرود آید شکسته جان قفس و جرئت پریدن نیست

4 ز بی تعلقی خویشتن به این شادم که جان سپردن اگر هست دل طپیدن نیست

1 امشب چمن از گریه ما تازه و تر بود بر هر سر خار مژه لختی ز جگر بود

2 می رست رگ و ریشه جان از بن ناخن صد لاله ستان کاشته در سینه و بر بود

3 در زیر لبم گاه طرب زمزمه می سفت بر دور رخش گاه هوش حلقه شمر بود

4 تا روز به خلوتگه مقصود، اجابت در پیرهن ناله هم آغوش اثر بود

1 گل بیداد دسته بسته اوست مهر در دل خسک شکسته اوست

2 همه جا ناخن تصرف بند هر کجا سینه یی است خسته اوست

3 این که گم گشته عهد و شرط وفا ریو و رنگ زیاد جسته اوست

4 برد اندیشه بتان ز دلم کعبه دل صنم شکسته اوست

1 بر قفا چشمت نمی افتد چو این در واشود آن زمان درگاه بشناسی که صدرت جا شود

2 آن که او در کلبه احزان پسر گم کرد یافت تو که چیزی گم نکردی از کجا پیدا شود

3 دوست دارد از غریبان ناله بیچارگی عشق می خواهد که کشتی غرق در دریا شود

4 هرکه می خواهد که منشور خراباتش دهند باید اول خانمان برهم زن و رسوا شود

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی