57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست وان که محو تو شد اندیشه حرمانش نیست

2 دل به حسن تو مقید شد و جاوید بماند که ز فکر تو برون آمدنش آسانش نیست

3 تا به کی فکر توان کرد و سخن تازه نوشت قصه شوق حدیثی است که پایانش نیست

4 هیچ کس نامه سربسته ما فهم نکرد نه همین خاتمه اش نیست که عنوانش نیست

1 خمار می به لبم قفل زد ایاغ کجاست؟ کلید میکده گم کرده ام چراغ کجاست؟

2 نه عندلیب غزل خوان نه شاخ گل خندان درین بهار کسی را دل و دماغ کجاست؟

3 شکوفه را به نم ابر جامه در گرو است برهنه را سر و سامان عیش باغ کجاست؟

4 یکی به گرد گلستان خویش سیری کن ببین که یک گل بی صد هزار داغ کجاست؟

1 بی هنری در دماغ نیست بد سوزد آن فتیله که از شعله داغ نیست

2 هرگز فرشته از سر بامش نمی پرد آن را که مرغ نامه بری در سراغ نیست

3 طعنم به بی خودی چه زنی محتسب برو ما را فراغتست تو را گر فراغ نیست

4 ما حال خویش بر پر عنقا نوشته ایم در بال هدهد و سر منقار زاغ نیست

1 هجران نمکی سودو به داغ دل ما ریخت سودای تو آتش ز دماغ دل ما ریخت

2 هر روغن صافی که به بیهوده فلک سوخت غم دردی آن را به چراغ دل ما ریخت

3 رفتیم به سر زود درین محفل مستان ساقی می تندی به ایاغ دلما ریخت

4 ما را به نشاط و طرب آسان بگذارند غم خون جهانی به سراغ دل ما ریخت

1 به شرح حالت من نامه ها در اطرافست هزار قافله ام زیر بار او صافست

2 به مهربانی او اعتماد نتوان کرد که تازه عاشقم و خاطرش به من صافست

3 به ناله اشک فشانم که تازه دولت را عطای نیم درم دستگاه صد لافست

4 به عشوه کرد تبسم به خنده جان دادم خلاف دوست نمودن خلاف انصافست

1 کس ننمود جرعه یی کز جگرم گزک نخواست بی نمکی نگفت کس کز سخنم نمک نخواست

2 هرکه زیاده دادمش عربده بیشتر نمود پر ترکش نساختم کاسه که پر ترک نخواست

3 آمده نقش بازیم ورنه فراز دیده ام کس ننشست کز حسد جای دو شش دو یک نخواست

4 من همه عجز و همگنان میل نزاع می کنند هرکه حریرباف شد عاقل ازو خسک نخواست

1 چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ است که آستانه بیابان و گام فرسنگ است

2 به جان در تن مفلوج گشته می مانم که در برآمدنم رنج و ماندنم ننگ است

3 رگ روان بگدازد چو گریه گرم شود شراره در دل فولاد و قطره در سنگ است

4 به دامن دل پاک تو داغ تو نرسد ز بس گریسته ام خون دیده بی رنگ است

1 زهی نسخه آفرینش جمالت نکت یاب مجموعه گل خیالت

2 به فطرت فزونی نخواهد زبولت ز ظلمت برونی نباشد زوالت

3 همیشه حق از قول و رای تو روشن نپوشیده موج حوادث زلالت

4 به حد خرد هست پرواز هر تن تو روحی خرد پرد از پر و بالت

1 تو را به کعبه مرا کار با دل افتادست به کعبه بتکده من مقابل افتادست

2 صدای بی جرس ار بشنوی غریب مدان که روح ماست به دنبال محمل افتادست

3 سپند طالع من حرز ان یکاد کنید صلیب زلف بتانم حمایل افتادست

4 به عزم کعبه کنید اتفاق خلوتیان که پیر صومعه را بار در گل افتادست

1 در خون دیده گشته تنم بسمل تو نیست زین مرحمت ملاف که کار دل تو نیست

2 از آبگینه حوصله ما تنک تر است صبر از دلی طلب که درو منزل تو نیست

3 گویا دوانده ریشه نهال محبتم می بینم از تو آن چه در آب و گل تو نیست

4 زین پیش شیشه دل ما هم ز سنگ بود بی نسبت، آشنا دل ما با دل تو نیست

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی