57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 صفا از عقده دل‌هاست آن زلف معقد را بحمدلله که ربطی هست با مطلق مقید را

2 که دادی؟ روح را با جسم الفت گر نگردیدی محمد کاروان سالار ارواح مجرد را

3 به آن حسن و شمایل طرح عشق افکنده شد ورنه نمی‌دادند نقش هستی این لوح زبرجد را

4 به مکتب‌خانه کن مصحف از بر داشت آن روزی که عقل کل نمی‌کرد از الف با فرق ابجد را

1 در خور اگر نییم می لعل فام را ای کاش تر کنند به بویی مشام را

2 بر قدر زخم مرهم لایی نمی دهند زان می که طعم و بوش گزد مغز و کام را

3 بر بام ما دریغ نپایید هفته یی ماهی که او تمام کند ناتمام را

4 کس جذبه ای به کار دل ما نمی کند تا چند سر به حلقه درآریم دام را

1 دل به قرب و بعد ازو مهجور نیست از نظر دورست وز دل دور نیست

2 گرچه زان نورست روشن دیده ها دیده ها را طاقت آن نور نیست

3 شمع مجلس تیغ غیرت آختست نیست یک پروانه کو رنجور نیست

4 عجز واصل شد چو عجب از سر نهاد کبر جز از سرکشی مهجور نیست

1 خواهم این بستان پرغم را به شوری درشکست این قفس تنگست بر مرغ تو بال و پر شکست

2 روزگار از خاطرم چون نیل از رخسار شست آسمان بر آتشم چون عود در مجمر شکست

3 پای از پیش آمد و کارم ز پس دامن گرفت دست در اندیشه یارم به زیر سر شکست

4 طعم شکر داد عشق ار در گلو کافور ریخت تلخی می داد غم ور شیرم از شکر شکست

1 کردم ز شکوه منع دل زار خویش را انداختم به روز جزا کار خویش را

2 وقت نظاره بت پرهیزکار خوش شویم به گریه دیده خون بار خویش را

3 جرم منست پیش تو گر قدر من کم است خود کرده ام پسند خریدار خویش را

4 صد مشتریست جنس دلم را چو آفتاب من گرم می کنم به تو بازار خویش را

1 طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما هست استغفار ما محتاج استغفار ما

2 هر گشادی کز سوی ما شد گره بر کار زد قطع ها کردیم اما شد همه زنار ما

3 از نخستین جلوه قد دلبری افراشت حسن از نگاه اول افتاد این گره در کار ما

4 شوق، صدمنصور کشت و عشق صدیوسف فروخت بوالعجب هنگامه ها گرمست در بازار ما

1 نظر به ظاهر و صیاد در خفا خفتست اجل رسیده چه داند بلا کجا خفتست

2 کجا ز فتنه آن چشم نیم باز رهیم که فتنه خاسته از خواب و پای ما خفتست

3 کسی به قلب شبم ترکتاز می آرد که بر فراش قصب پای در حنا خفتست

4 شمیم مهر ز باغ وفا نمی آید به هر چمن که تو نشکفته یی صبا خفتست

1 گشت دوزخ شرری ز آتش سودایش ریخت شد قیامت قدری فتنه زبالایش ریخت

2 هرکه را زلف جوی مشک به پیمانه فکند خنده مشتی نمک سوده به صهبایسش ریخت

3 حسن در پرده نهان بود که نقد دو جهان عشق از کیسه به دل گرمی سودایش ریخت

4 کام از آن یافت زلیخا که چو یوسف را دید اول اسباب تعلق همه در پایش ریخت

1 آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما

2 عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز به محبت گذرد شنبه و آدینه ما

3 محضر سلطنت عشق اگر بخوانند خاتم و سکه برآرند ز گنجینه ما

4 خورده دل زخمی از آن غمزه که نتوانی دوخت تو که صد بار فزون دوخته یی سینه ما

1 به غیر از رنگ و بویی نیست این عشق مجازی را عطا کن لذت طعم حقیقت عشق‌بازی را

2 عزیزان را فدا کردم سر و سامان هبا کردم نیرزم گوشه چشمی بنازم بی‌نیازی را

3 عبارت کوته و دل تنگ و خاصان ملک زیبا چه داند مرد صحرایی طریق کارسازی را

4 کسی تفسیر رمز عاشق و معشوق کی داند به جز مکی نمی‌داند لغت‌های حجازی را

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی