دلم از یاد هجر دوست از نیر تبریزی سایر اشعار 49
1. دلم از یاد هجر دوست خون است
ندانم حال مهجوران که چون است
...
1. دلم از یاد هجر دوست خون است
ندانم حال مهجوران که چون است
...
1. مرا تنگست در دل منزل دوست
همی ترسم بتنگ آید دل دوست
...
1. گر چه در پای فکندی چو سرموی مرا
بدو عالم نفروشم سر موئی ز سرت
...
1. نقش وصل توام از ششدرغم ره نگشود
چکنم کار من دلشده وارون افتاد
...
1. روی بنما و به پای تو فشانم جان را
زلف بگشا که نهم بر سر کفر ایمان را
...
1. ز پریشانی ما کی شود آگاه کسی
که گرفتار بدان زلف پریشان نشود
...
1. عکس تو تا بر آینۀ ساغر اوفتاد
عشاق را هوای می اندر سر اوفتاد
...
1. گر مرا راه گدائی بسر کوی تو بود
تا ابد دست من و حلقۀ گیسوی تو بود
...
1. گر مرا در سر سودای تو شد جان سهل است
سر زلف تو ز آفات سلامت باشد
...
1. شبهای وصل روز فراق آیدم بخواب
چو غرقۀ که رخت سوی ساحل آورد
...
1. بسر زلف تو کز زلف تو سر می نکشم
چکنم نیست جز اینم سر سودای دگر
...
1. رهم نمیدهد اغیار بر سر کویش
که کام دل بنگاهی ستانم از رویش
...