جز دو ابروی کج یار از نیر تبریزی سایر اشعار 61
1. جز دو ابروی کج یار بروی چونگار
می ندیده است کسی در سر یکمه دو هلال
...
1. جز دو ابروی کج یار بروی چونگار
می ندیده است کسی در سر یکمه دو هلال
...
1. گر بدل از صحبتم داری ملال
بکشم ایزیبا پسر خونم حلال
...
1. هزار شانه بزلف نگار خویش کشیدم
ز ازدحام دل خویش درمیانه ندیدم
...
1. دم شاهی زنم از بندگی حضرت تو
حلقهای گر ز سر زفت تو در گوش کنم
...
1. گفتم هوای زلف تو از سر بدر کنم
ترسم کم عمر در سر اینکار سر کنم
...
1. تا پی عربده مژگان تو پیوست به هم
شست زنجیری زلف تو ز جان دست به هم
...
1. با سینه غمت را سروکار بست و گرنه
صد بار ز آه سحرش سوخته بودم
...
1. با همه شعلۀ آهی که شب از سینه بر آرم
راست بر طرۀ شبرنگ تو ماند شب تارم
...
1. منم امروز که در صنعت عشق استادم
آه جانکاه مرا تیشه و من فرهادم
...
1. ساقیا ساغر دوشینه نبرد از هوشم
باده پیش آر که مخمور در شراب دوشم
...
1. دفتر دانش ما اشگروان پاک بشست
خیز تا از خط جانانه سودای طلبیم
...
1. ز هجر از پیش یار افغان نمیکردم چه میکردم
غم دل شکوه با جانان نمیکردم چه میکردم
...