آثار نیر تبریزی

صفحه 8 از 15
15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار نیر تبریزی / غزلیات نیر تبریزی

غزلیات نیر تبریزی

1 مگو جان بی سبب بر گردن از مویت رسن دارد دلی گم کرده امیدی بر آن چاه ذقن دارد

2 سرآمد عمر دل در چین زلفش همچنان باقی غریب آری بشهری گر رود دل در وطن دارد

3 یمین الله بر این گر تن دهد پیراهن نازش توان گفتن که صد یوسف درون پیرهن دارد

4 گر از من سرگران دارد نگار گلرخم شاید ز سوی زلف پرچین نسبتی با نسترن دارد

1 چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی

2 سر و کس مر نخرامد بت چین عشوه نداند مه و خور نطق ندارد هله خود گو که کدامی

3 بحلاوت همه قندی بطراوت همه نسرین به لطافت چو حریری بسفیدی چو رخامی

4 باید این طرز نگه کردن و یکبار رمیدن ز تو آهو بچه آموخت در این شیوه تمامی

1 نکرد از لابه ای بیمهر اگر خوی تو تغییری بسازم من بخویت هین بکش زارم بشمشیری

2 شب دوشین بگردن دیدمی از مشک زنجیری پریشانم از اینخواب جنون ایزلف تعبیری

3 طبیبم بر سر بالین رسید اما بهنگامی که تن درتاب و جان بر لب نه ایمانی نه تقریری

4 حکایتهای زلف او دراز و عمر شب کوته نمیگویم متاب ای صبحدم یک لحظه تأخیری

1 خیل خیال تست که بر چشم ما رود یا تخت جم که بر سر مور از هوا رود

2 یغمای دین و دل گذرد ایدل فکار سر بر مکن ز دیده که در زیر پا رود

3 رفتی و سیل اشک جگرگون ز سرگذشت بعد از تو بر سر دل ما تاچها رود

4 چونست دل شکسته و در سر هوای زلف از سر اگر بشیشه شکستن بلا رود

1 ساقی کناف بوالهوسان از پیاله کن کار مر ابدان لب میگون حواله کن

2 مطرب برآر دست و فرو کوب پای رقص بر روی لاله سنبل مشگین کلاله کن

3 بر گوشۀ هلال نشان آفتاب جام دوری میان حلقۀ رندان چو هاله کن

4 بر عنصر وجود مناز می زن آتشی وزنو سرشت طینت من زانسلاله کن

1 زکمان ابروی دلنشین چو خدنک غمزه رها کنی سز دار بتیربهای او دو هزار خون خطا کنی

2 تو زهر طرف که کشی کمان کنمت سپر تن ناتوان که مباد بر دل دیگران رهی از مراوده وا کنی

3 کشم آنچه ناز توانمت گاه پیش غیر نخوانمت که ستیزه جوئی و دانمت که بهانه بهر جفا کنی

4 بدلم شرر زدی از ستم زدم ز غیرت مشق دم بکن آنچه دانیم ای صنم که ز ماست هر چه بما کنی

1 اگر بلبل بدل داغی ز جور باغبان دارد در آتش من که با من نوگل من سرگران دارد

2 بیابانی است بی پایان من آن سرگشته آهوئی که هر سو رو کند صیاد تیری در کمان دارد

3 که اینحال عجب یا رب نهان با محتسب گوید که شوخی دل ز من برده است و روی از من نهان دارد

4 ز لب خندی مرا از گریه دامن پر گهر کردی مگر لعل لبت خاصیت شه گوهران دارد

1 از تو نتابم رخ ای نگار بمعبود گر چو خلیلم بری بآتش نمرود

2 طلعت زیبا گر این بود که تو داری قیمت یوسف کم از دراهم معدود

3 خواجه دهی پند من ز عشق وی اما می نتوان گفت ترک عادت معهود

4 داغ فراقم گشود دیده دلا باش تا دگر آید بدست دامن مقصود

1 چه شدی کار من دلشده یکسر می‌شد یا تو سوی من و یا جان سوی تو بر می‌شد

2 یا ترا خون جفا با دل من برمی‌گشت یا دل غمزده بر خوی تو خوگر می‌شد

3 یا صبا خرمن موی تو به غارت می‌داد یا مرا راه بر آن خرمن عنبر می‌شد

4 یا همان دم که ترا عادت دیرین برگشت عهد دیرینهٔ من نیز از این در می‌شد

1 من ای حریف نه مرد شراب گلگونم بشاد کامی غم جام پر کن از خونم

2 مرا ز هوش ببر از خم جنون ساقی که سینه تنگ شد از حکمت فلاطونم

3 برو ادیب ز باران تیر طعنه خلق مرا چه باک که از سرگذشت جیحونم

4 دماغ هلهلۀ کودکان شهرم نیست بیا هوای جنون باز کش بهامونم

آثار نیر تبریزی

15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی