آثار نیر تبریزی

صفحه 7 از 15
15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار نیر تبریزی / غزلیات نیر تبریزی

غزلیات نیر تبریزی

1 هر صباحم که ره از خانۀ خمار افتد خم و ساقی و صراحی همه از کار افتد

2 یار مهمان من است امشب و دانی ساقی که چنین وقت در این بزم چه در کار افتد

3 مطربا پای فرو کوب و بزن چنگ بچنگ شیخ را گو زحد کیک بشلوار افتد

4 دامن خیمه بچینید که از وجد سماع آسمان چرخ زند بلکه ز رفتار افتد

1 از تو نتابم رخ ای نگار بمعبود گر چو خلیلم بری بآتش نمرود

2 طلعت زیبا گر این بود که تو داری قیمت یوسف کم از دراهم معدود

3 خواجه دهی پند من ز عشق وی اما می نتوان گفت ترک عادت معهود

4 داغ فراقم گشود دیده دلا باش تا دگر آید بدست دامن مقصود

1 گر چونتو در آفاق جفار کار نباشد انصاف ز شوخی چو تو بسیار نباشد

2 نزدیک من از لذت عشقش خبری نیست آن دلشه کش یار دل آزار نباشد

3 ایکاش بخوابیت کشد تنک در آغوش بخت من سرگشته چو بیدار نباشد

4 خواهم شب وصل تو کشم شمع بغیرت تا سایۀ تو همکش دیوار نباشد

1 جز دل ما که زیاد تو بپرواز آید کس ندیده است کبوتر پی شهباز آید

2 غم معشوقۀ ما شاهد هر جائی نیست بر سر عاشق دلداده بصد ناز آید

3 ره دراز است اگر ره ندهم بار سفر دل ز چین سر زلف تو اگر باز آید

4 خال در پیش و سپاه و خط مشگین از پی حبشی زاده نگر تا بچه اعزاز آید

1 چه شدی کار من دلشده یکسر می‌شد یا تو سوی من و یا جان سوی تو بر می‌شد

2 یا ترا خون جفا با دل من برمی‌گشت یا دل غمزده بر خوی تو خوگر می‌شد

3 یا صبا خرمن موی تو به غارت می‌داد یا مرا راه بر آن خرمن عنبر می‌شد

4 یا همان دم که ترا عادت دیرین برگشت عهد دیرینهٔ من نیز از این در می‌شد

1 عنبرین‌موی تو بر طرف چمن می‌گذرد یا ز گلزار ختا آهوی چین می‌گذرد

2 گر کند باز ز هم کاکل مشکین تو باد تا قیامت به خم و حلقه و چین می‌گذرد

3 شد ز دل‌ها اثر تیر کمانداران را همه بر گوش ز تیر تو طنین می‌گذرد

4 با سر زلف سیاه تو چه گویم که مرا شب چنان می‌رود و روز چنین می‌گذرد

1 زلف جانان سحر از باد صبا در هم شد عاقلان مژده که زنجیر جنون محکم شد

2 ساقی از نشئه مستی کله از سر نگرفت گل و سنبل به هم آمیخت عجب عالم شد

3 سال‌ها بود که دارا سر و سامانی بود عاقبت در سر آن زلف خم اندر خم شد

4 ز خط سبز تو مویی به دو عالم ندهم تا نگویی سر مویی ز ارادت کم شد

1 نگار من چو بتاراج عقل و دین خیزد غبار لشگرش از ترک تا بچین خیزد

2 ملفق است بهم نیش و انگبین چه عجب خطی سیه گر از آنسکان انگبین خیزد

3 زهی خلف که دمادم ز آسمان و زمین بمادر و پدر پاکت آفرین خیزد

4 نه چونتو کوکب درخشان ز آسمان تابد نه چونتو سروسهی قامت از زمین خیزد

1 نه من از تنگی دام است که در فریادم می بنالم که بسر وقت رسد صیادم

2 سیر شد زینچمن سبز دل ناشادم کاش میکرد بخود روی قفس صیادم

3 تیر کز شست بشد باز نگردد کمان پند پیران چکنم منکه دل از کف دارم

4 گشت دور فلک از منت تعمیر مرا خنک آنروز که سیلی برد از بنیادم

1 خیز تا معتکف خانۀ خمار شویم سر به پیشش بسپاریم و سبکبار شویم

2 زلف ساقی بکف آریم و ببانک و دف و چنگ مست از خانه سوی کوچه و بازار شویم

3 دمبدم با رخ افروخته از آتش می همچو طاووس پی جلوه و رفتار شویم

4 شحنه گر خرقه و دستار به یغما ببرد گو ببر چند خر خرقه و دستار شویم

آثار نیر تبریزی

15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی