آثار نیر تبریزی

صفحه 6 از 15
15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار نیر تبریزی / غزلیات نیر تبریزی

غزلیات نیر تبریزی

1 نسزد چنین جمالی بحجاب ناز باشد در دولتست بگذار همشه باز باشد

2 اگرش ببینی ایدل گله های زلف او را بر او مگوی ترسم که سخن دراز باشد

3 سر و عقل و جان و دینم همه پاک بردی و غم نخورم که عاشق آنست که پاکباز باشد

4 نظری بروت دارم نظری سوی رقیبت که وصول بر حقیقت زره مجاز باشد

1 ساقی مجلس گشود زلف سمن سود مجلسیان پر کنید دامن مقصود

2 حسن تو روز رخ ایاز سیه کرد مژده برای باد صبحگاه بمعمود

3 چشم زلیخا گر اینجمال به بند یوسف خود را دهد بدرهم معدود

4 دوست چو با ماست ساز عیش تمام است بیهده مطرب مساز زمزمۀ عود

1 رنجه مباش از دل از تو در گله باشد مرغ گرفتار تنگ حوصله باشد

2 یکسره دل خون شود ز دیده بریزد به که گرفتار یار ده دله باشد

3 از تو نرنجم گرم ز بوسه کشی سر کشمکشی رسم هر معامله باشد

4 خال بزلفش چنان خزیده که گوئی دزد شبی در کمین قافله باشد

1 ترک چشمت چو کمین از پی نخجیر کند شیوۀ هر نگهش کار دو صد تیر کند

2 دل سودازده را چاره ز زنجیر گذشت تا دگر حلقۀ زلف تو چه تدبیر کند

3 پرده بردار که از شعشعۀ طلعت تو کس برویت نتواند نظری سیر کند

4 آنچه شیران قوی پنجه به نخجیر نکرد آهوش چشم خطاکار تو با شیر کند

1 مرغی شکسته درخور تبر ستم نبود گیرم مقیم زلف تو صید حرم نبود

2 بیدار بخت من که شدم صید شست تو پیکان جان شکار ترا صید کم نبود

3 شد قاتل از سر من و غم میکشد مرا گر بود بر سرآنکه مرا کشت غم نبود

4 آنرا که دلخوش است بسیری ز بوستان راندن ز در نشانۀ اهل کرم نبود

1 یاد موی توام از دیده به در می‌نرود خط محویست که از روی قمر می‌نرود

2 آنکه گوید به سر آرم هوس زلف دراز ما هم این تجربه کردیم به سر می‌نرود

3 صدق پیش آر که دایم نرود عشوه به کار اگر این بار رود بار دگر می‌نرود

4 منعم از گریه مفرمای ز دنباله دل داغ مرگ پسر از چشم پدر می‌نرود

1 زلف بملک حسن بسر تا کله نهاد برداشت پای نخوت و بر فرق مه نهاد

2 عادت نبود تیغ کشیدن بروی ماه این رسم تازه را خم زلف سیه نهاد

3 گر عالمی کشد چه عجب ترک چشم او یا سای قتل عام نه این پادشه نهاد

4 بر بوی خاکپای تو دل هر کجا که دید خاک رهی است روی بر آنخاکره نهاد

1 نظرم دوش بدیدار مهی زیبا بود شب تاریک مرا روز جهان آرا بود

2 حالتی بود مرا دمبدم از جذبۀ شوق که اثر هیچ نبود از من و او تنها بود

3 متحیر بجمالش که چه صورت پرداخت قلم صنع که صورتگر این دیبا بود

4 پای تا سر همه با چشم تامل میرفت ارغوان و سمن و نسترن و مینا بود

1 خیل خیال تست که بر چشم ما رود یا تخت جم که بر سر مور از هوا رود

2 یغمای دین و دل گذرد ایدل فکار سر بر مکن ز دیده که در زیر پا رود

3 رفتی و سیل اشک جگرگون ز سرگذشت بعد از تو بر سر دل ما تاچها رود

4 چونست دل شکسته و در سر هوای زلف از سر اگر بشیشه شکستن بلا رود

1 مهل آنروی که از پرده پدیدار آید ترسم از چشم بد خلق به آزار آید

2 دام نرچین که دگر نیست دلی در همه شهر که نه بر حلقۀ زلف تو گرفتار آید

3 زبر خویش ترانم که مگس از سرقند نرود ور برود نیز دگربار آید

4 قامتت کرد قیامی و قیامت برخواست چه شود آه ندانم که برفتار آید

آثار نیر تبریزی

15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی