آثار نیر تبریزی

صفحه 10 از 15
15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار نیر تبریزی / غزلیات نیر تبریزی

غزلیات نیر تبریزی

1 ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش سینه از آه به تنگ است بیندیش ز خویش

2 نظری کار مرا ساخت مرنجان بازو ای کماندار که بر دل زنیم این همه نیش

3 گله از بخت ندارم چو تو محبوب منی برتر از سلطنت از بخت چه خواهد درویش

4 عشق با عقل من آن کرد که بادی به غبار هجر با جان من آن کرد که سیلی به حشیش

1 گه به مسجد کشدم گه به کلیسای کشیش بستۀ موی بتانست مرا تختۀ کیش

2 زاهد و طرۀ دستار من و زلف نگار هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش

3 صبر دیوانه مگر تا به چه پایان باشد خنک آن روز کزین سلسله گیرم سر خویش

4 نظری بر تو و صد بار نگه بر چپ و راست تا نیایند رقیبان توام از پس و پیش

1 نه سر سیحۀ زاهد نه چلیپای کشیش کفر زلف تو رها کرد مرا از همه کیش

2 دوست گر وقت تماشاست به دیوانۀ خویش سنگ طفلان ز پی و راه بیابان در پیش

3 با هوای لب خندان تو نیشم همه نوش با خیال سر مژگان تو نوشم همه نیش

4 در سیه‌روزی ما این همه ای زلف مکوش با حذر باش ز جمعیت دل‌های پریش

1 کجا به گوش رسد ناله‌های زار منش هزار بلبل دستان‌سراست در چمنش

2 ضرورتست مرا بی تو رو به صحرا کرد که بوی موی تو آید ز سنبل و سمنش

3 مگر که پای تو بست ای نسیم گلشن مصر نه یوسفی نه بشیری نه موی پیرهنش

4 کس التفات ندارد به خویش از او چه عجب گر التفات نباشد به کس ز خویشتنش

1 عاشق که رنج عشق نداند ز راحتش گو باز گیر رحل اقامت ز ساعتش

2 گفتم قیامت است چو برخاست قامتش غافل که تن بر این ندهد استقامتش

3 انصاف بر چنین قد دلجوی نازنین زیبد که بار ناز کشی تا قیامتش

4 ای باد کاشیانۀ زلفش بهم زدی باری خبر ده از دل ما و سلامتش

1 جهان دریای خونابست و ناپیداست پایانش الا ای آب جو بهراس از این دریا و طوفانش

2 مجو شیر ای پسر زینهار از این نامهربان مادر که خون شوهرانست اینکه می بینی نه پستانش

3 ندارد جز دونان بر سفرۀ این نانکور مهمانکش که دارد آون از گردون و ناهار است مهمانش

4 جوانمردان بدونان منت دونان نمی ارزد جوانمردانه بگذر زیندونان و اهل بدونانش

1 دل من کنعانست و چاه سینۀ زندانش جهان مصر بلاخیز و خرد یعقوب نالانش

2 عروس چرخ مینائی بصد کید زلیخائی کشد هر دم ز رعنائی بسوئی طرف دامانش

3 الا ایباد روحانی ببر زینماه زندانی بنزد پیر کنعانی خبر از کید اخوانش

1 چشم بر صیدم نیفکند آنشکار افکن دریغ در خور شاهین چشم او نبودم من دریغ

2 یکدمی نستاد تا بیند که چونسوزم بخویش آنکه زد بر آتش افسرده ام دامن دریغ

3 تند چون ابراز سر من دوش بگذشت و نگفت سوخت از برق تغافل مور را خرمن دریغ

4 گوشۀ ابروی او ایدل مقامی دلکش است نیستم از چشم کافر کیش او ایمن دریغ

1 گفتم رقم کنم به تو حال دل ملول رشک آیدم که بر تو فتد دیدۀ رسول

2 از پند عاقلانۀ مردم دلم گرفت برقع فرو گشای که حیران شود عقول

3 این نقد جان و این سرناز ار مصرا گر یوسف کند بضاعت مزجاه من قبول

4 وقت است اگر به داد من بی‌نوا رسی ای خضر ره که بار گرانست و من جهول

1 من آن نیم که دل آزرده از جفای تو باشم گرم ز پیش نظر رانی از قفای تو باشم

2 تو کز برای منی اعتبارم از تو همین بس من ارنه درخور آنم که از برای تو باشم

3 علی الصباح بهر سو که رهگذر تو باشد بسر روم که ز پا خستگان پای تو باشم

4 اگر تو چونسگ بیگانه ام زیش برانی شوم رفیق سگ کوی آشنای تو باشم

آثار نیر تبریزی

15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی