1 دگر گفت کای نوجوان برهمن بپرسم یکی داستان کهن
2 شنیدی همه خانه سال خورد درستی فتاده همه زرد زرد
3 ده ودو دریچه در این کنگره از این در بدان در درش در شده
4 ازین در بدان در دواند درست نگردد زتک دایما هیچ سست
1 چنین داد پاسخ شه نیمروز در شست کافی و زرد است روز
2 ده و دو دریچه در او جست نیز ازین در بدین در خرد جست نیز
3 نیارد برون رفتن از آسمان چو بشنید زو این سخن بدگمان
4 سرافکند و خیره شد از گفتگوی از آن کان نبد این سخن جفت اوی
1 دگر باره گفت ای جهان سخن جوانی به سال و به دانش کهن
2 درختی کجا چارگوهر در اوست همه مغز او نغز بینی و پوست
3 یکی ساق فرقش هزاران هزار سیاه و سفید ونقب شش هزار
4 یکی شاخ او زرد ودیگر کبود به من پیرمرد این سخن ها نمود
1 فرامرز گفت این درخت آدمیست همین چار گوهر تو را همدمیست
2 هم از آتش وآب و وز باد و خاک درختی بدین گونه رستست پاک
3 همه شاخ او رنگ رنگست نیز چو تازی و ترکی و زنگست نیز
4 چو رومی چو کشمیری و دلبر است گر ایزد پرست است گر بت پرست
1 یکی عقد گوهر بخواهم گشود تو را داستانی بخواهم نمود
2 بگویی که از گنبد تیزگرد که بربست این فرش بنیادکرد؟
3 نخستین چه بوده است چو گیتی نبود که این قرص خورشید روشن نمود؟
4 بدین سان شب وروز پیدا که کرد فلک با ستاره هویدا که کرد؟
1 به یاد آمد و پیر دیرینه گفت که سریست کین را نیارم نهفت
2 نخستین چنان دان که اشیا نه بود شب وروز واین شیب و بالا نه بود
3 منور یکایک خداوند بود که بی یارو بی مثل و مانند بود
4 به قدرت برآورد فرش و سما شب وروز و خورشید فرمانروا
1 فرامرز چون کرد آنجا درنگ نویسنده ای خواند با فر وهنگ
2 بفرمود تا نامه ای دلپذیر پر از پند و اندرز و با دار وگیر
3 نویسد به نزدیک آن نامور زکارش دهد آگهی سربه سر
4 نویسنده چون کرد آهنگ نی نخستین سرش را ببرید وپی
1 تو را میهمانی کنم گرز وتیغ به تو تیر بارم چو باران زمیغ
2 چو کاهو از آن جایگه گشت باز به تیزی بپیمود راه دراز
3 طورگ دلاور برآراست کار سپه را به هامون کشید از حصار
4 همان ساز وآیین ابا بوق وکوس برون برد و شد دشت چون آبنوس
1 برون شد از آن لشکر بی شمار پسندیده گردان ده و دو هزار
2 ابا آلت رزم و ساز نبرد دلاور سواران پیکار کرد
3 بدیشان چنین گفت بی ره روید به تندی سوی راه کوته روید
4 که ناگاه خود را بدیشان زنید دل ودیده دشمنان برکنید
1 طورگ آن زمان نامه از درد وتاب نبشت او به نزدیک افراسیاب
2 نخست آفرین کرد بر کردگار خداوند پیروز و پروردگار
3 ازو باد بر شاه تور آفرین خداوند ماچین و توران زمین
4 دگرگفت کآمد ز ایران زمین سپاهی پر از خشم و اندوهگین