21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 دگر گفت کای نوجوان برهمن بپرسم یکی داستان کهن

2 شنیدی همه خانه سال خورد درستی فتاده همه زرد زرد

3 ده ودو دریچه در این کنگره از این در بدان در درش در شده

4 ازین در بدان در دواند درست نگردد زتک دایما هیچ سست

1 چنین داد پاسخ شه نیمروز در شست کافی و زرد است روز

2 ده و دو دریچه در او جست نیز ازین در بدین در خرد جست نیز

3 نیارد برون رفتن از آسمان چو بشنید زو این سخن بدگمان

4 سرافکند و خیره شد از گفتگوی از آن کان نبد این سخن جفت اوی

1 دگر باره گفت ای جهان سخن جوانی به سال و به دانش کهن

2 درختی کجا چارگوهر در اوست همه مغز او نغز بینی و پوست

3 یکی ساق فرقش هزاران هزار سیاه و سفید ونقب شش هزار

4 یکی شاخ او زرد ودیگر کبود به من پیرمرد این سخن ها نمود

1 فرامرز گفت این درخت آدمیست همین چار گوهر تو را همدمیست

2 هم از آتش وآب و وز باد و خاک درختی بدین گونه رستست پاک

3 همه شاخ او رنگ رنگست نیز چو تازی و ترکی و زنگست نیز

4 چو رومی چو کشمیری و دلبر است گر ایزد پرست است گر بت پرست

1 یکی عقد گوهر بخواهم گشود تو را داستانی بخواهم نمود

2 بگویی که از گنبد تیزگرد که بربست این فرش بنیادکرد؟

3 نخستین چه بوده است چو گیتی نبود که این قرص خورشید روشن نمود؟

4 بدین سان شب وروز پیدا که کرد فلک با ستاره هویدا که کرد؟

1 به یاد آمد و پیر دیرینه گفت که سریست کین را نیارم نهفت

2 نخستین چنان دان که اشیا نه بود شب وروز واین شیب و بالا نه بود

3 منور یکایک خداوند بود که بی یارو بی مثل و مانند بود

4 به قدرت برآورد فرش و سما شب وروز و خورشید فرمانروا

1 فرامرز چون کرد آنجا درنگ نویسنده ای خواند با فر وهنگ

2 بفرمود تا نامه ای دلپذیر پر از پند و اندرز و با دار وگیر

3 نویسد به نزدیک آن نامور زکارش دهد آگهی سربه سر

4 نویسنده چون کرد آهنگ نی نخستین سرش را ببرید وپی

1 تو را میهمانی کنم گرز وتیغ به تو تیر بارم چو باران زمیغ

2 چو کاهو از آن جایگه گشت باز به تیزی بپیمود راه دراز

3 طورگ دلاور برآراست کار سپه را به هامون کشید از حصار

4 همان ساز وآیین ابا بوق وکوس برون برد و شد دشت چون آبنوس

1 برون شد از آن لشکر بی شمار پسندیده گردان ده و دو هزار

2 ابا آلت رزم و ساز نبرد دلاور سواران پیکار کرد

3 بدیشان چنین گفت بی ره روید به تندی سوی راه کوته روید

4 که ناگاه خود را بدیشان زنید دل ودیده دشمنان برکنید

1 طورگ آن زمان نامه از درد وتاب نبشت او به نزدیک افراسیاب

2 نخست آفرین کرد بر کردگار خداوند پیروز و پروردگار

3 ازو باد بر شاه تور آفرین خداوند ماچین و توران زمین

4 دگرگفت کآمد ز ایران زمین سپاهی پر از خشم و اندوهگین

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی