به پاسخ از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 59
1. به پاسخ بدو گفت پیر گزین
که آرام در زیر تیغت زمین
...
1. به پاسخ بدو گفت پیر گزین
که آرام در زیر تیغت زمین
...
1. دگر گفت کای مهتر پاک زیست
بگویی که روشن تر از شید چیست
...
1. دگر گفت کای جمله،دریای راز
مرا مشکلی هست بگشای راز
...
1. بپرسید زان پس دل آشفته گرد
کزین دار شش در چه خواهیم برد
...
1. دگر گفت کای نامور مرد شنگ
شنیدم به گیتیست پنهان نهنگ
...
1. دگر باره گفتش همی جنگجوی
که ما را به گیتی تو چیزی بگوی
...
1. به پاسخ بدو گفت کای سرفراز
ببایدت بردن مرو را نماز
...
1. در این بود دستور کید بزرگ
که آمد فرستاده همچو گرگ
...
1. بشد پیر دستور و بوسید تخت
تنی دید بر تخت همچون درخت
...
1. چو بشنید زین گونه کید گزین
فرود آمد از تخت و برشد به زین
...
1. یکی روز، پردخته شد پیشگاه
فرامرز و گرگین بد و کیدشاه
...