21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 یکی هفته زان گونه بد شادکام برآن بستر از گرگ بردند نام

2 به نوشاد گفت ار بگویی رواست که مأوای آن گرگ گویا کجاست

3 بدو گفت از ایدر سه روزه برون یکی بیشه ای نام او مرزغون

4 همیشه در آن مرغزار آید او به هامون ز بهر شکار آید او

1 بیامد به سوی بیابان چو گرد در آن گه که شد برفلک شید زرد

2 خرامان به سوی بیابان رسید زدیده همین دیدبانش بدید

3 که آمد گرانمایه گرگ سوز به نیروی دادار گیتی فروز

4 فرامرز را دل زجا بردمید پذیره شدن را پیاده دوید

1 در آن گه که برشد خروش خروس برآمد یکی چهره سندروس

2 به شادی، فرامرز یل شد سوار به پیش اندرون بیژن نامدار

3 درآمد در آن غار تار ارجمند شه و لشکر و پهلوان بلند

4 درآمد فرامرز آنجا فرود همی داد بر بیژن یل درود

1 یکی لوح زرین به بالین اوی نوشته یکی نامه کای جنگجوی

2 چو من بس فراخست و لشکرپناه جهان پر زر و سیم در سنگ گاه

3 تو باری فروزان میان گوان که پاکی تن جان شدیم و روان

4 پدر کرد نام مرا نوش زاد زجمشید دارم به گیتی نژاد

1 چو یک چند بد با می و رود وجام از آن مار جوشا گرفتند نام

2 به نوشاد گفت ای شه نیکنام کجا باشد آن اژدها را کنام

3 بدو گفت کای پهلوان دلیر که پیچد زآسیب تو دیو و شیر

4 تو آن مارجوشا به آسان مگیر که از وی سموم آید و زهر زیر

1 چو یک هفته مستان شدند انجمن جهان پهلوان گفت زان کرگدن

2 به نوشاد گفت ای شه بافرین کجا باشد آن کرگدن در زمین

3 بدوگفت زایدر به فرسنگ بیست چنان شد که کس را نشانی نه زیست

4 سه فرسنگ بینی یکی مرغزار گله گشته به هر سویی ده هزار

1 زجور زمانه دلم گشت سیر در این صبر واین کوره اردشیر

2 چنان دان که در یوم پیروز یاد که بردوستان جمله فیروز باد

3 چه کهتر چه مهتر هر آن کس که هست همه شاد و خرم هم از باده مست

4 جهان را به شادی همی بسپرند همه با می و رود و رامشگرند

1 چو بشنید از من جهان پهلوان به گل زد گلابی زنرگس روان

2 بدادش بسی خواسته دلپذیر به نزدیک خود خواند گویا دبیر

3 به گفتار من سوی آن شهریار یکی نامه بنویس الماس وار

4 دبیر آنکه کافور و عنبر گرفت به کید آنگهی نامه ای برگرفت

1 فرامرز گفت این نبرد منست دلیری چنین نیز خورد منست

2 ببینم که چون برخروشد همی چو پیل دمنده بجوشد همی

3 چو باد اندر آمد به میدان اوی دژم گشته آن چهر خندان اوی

4 گلنگو یکی نیزه بازی گرفت کجا پهلوان ماند از او درشگفت

1 یکی نیزه در مشت گرشاسبی خدنگی به پیکان تهماسبی

2 بدو شست پیوست و چپ راست کرد همان راست، خم شد زیروی مرد

3 بزد تیر بر سینه اسب شیر بیفتاد شیر اندر آمد به زیر

4 بیازید چنگ و گرفتش میان برآمد دم کوس ز ایرانیان

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی