1 به نزدیک شیر آمد آن اهرمن جهان جوی بفراخت گرز کشن
2 چنان برسرش کوفت آن گرز گرد که شد شاخ آن دیو وارونه خرد
3 ببازید دست و میانش گرفت سپهدار از آن دیو بد در شگفت
4 کمربند واژونه دیومند گرفتش به نیرو یل ارجمند
1 سپه را بسوی سراندیب برد سر سروران را ز سر شیب بود
2 بگرد سراندیب آمد فرود یکی نامه آن شیر بنوشت زود
3 بنزد فرانک مه گلرخان مه گلرخان و مه بانوان
4 که از بند بیرون کن ارژنگ را وگرنه برآرا ره جنگ را
1 ستمکاره مضراب در زیر بند همی بردش آن شهریار بلند
2 شکست آن همه بند دیوان دمان یکی نعره ای زد چو تندر روان
3 که ای شهریار ستمکاره مرد نه مردم سرت گر نیارم بگرد
4 بگفت این و رفت از بر شهریار جهان جوی را شد همه کار خوار
1 یکی کوه دید آن یل نامور کز افراز او مرغ افکنده پر
2 یکی قلعه بر کوهسار بلند بدو اندرون جای دیو دمند
3 بدی راه آن قلعه دشوار تنگ . . . دیوارش از خاره سنگ
4 چنان تنگ بر کوه آن راه دور که از رفتنش بود دلتنگ بور
1 . . . سرخپوش چنان بسته آورد زنگی زوش
2 نهادند زنجیر در گردنش به زنجیر چون شیر نر کردنش
3 چو ازتیره شب پاسی اندر گذشت دلیران برفتند از روی دشت
4 فرود آرمیدند یکسر به جای نه بانگ تبیره نه زخم درای
1 از آن رو چه ارهنگ پولادوند سوی سیستان شد بگرز و کمند
2 خبر یافت از آن زال گیتی ستان که آمد قیامت سوی سیستان
3 ز ترکان سپاهی بکین آمد است تو گو آسمان بر زمین آمد است
4 سپهدارشان پور پولادوند که بتواند از کوه پولاد کند
1 فکندند شمشیرها را ز چنگ کمرها گرفتند از کینه تنگ
2 ز پشت ستوران بزیر آمدند دو یل هر دو مانند شیر آمدند
3 بکشتی گرفتن دو شیر ژیان گرفتند هر یک دگر را میان
4 چو شیران بهم دستکین آختند چنان چونکه خود را به نشناختند
1 برون خواست بردن ز آوردگاه که برداشت گرد سپهبد سیاه
2 عنان اژدهای سیه را سپرد ز نعل سیه گرد بر ماه برد
3 خروشان چه نر اژدهائی دژم چه کوهی کشد کوه خارا بدم
4 یکی نعره ای بر سیه پوش زد تو گفتی که دریا ز کین جوش زد
1 دگر رزم کاین تارم سیم و زر برین طاق فیروزه بگشاد در
2 برآمد خروشیدن بوق کوس فلک صندلی شد زمین آبنوس
3 دو لشکر دگر باره صف برکشید اجل باز از کینه خنجر کشید
4 چنان بر فلک نعره مهره شد که از کار دست دل زهره شد
1 سواری برون آمد از آن سپاه به پوشید(ه) از پای تا سر سیاه
2 چه آمد به میدان کمان کرد زه برخ پرده برده به ابر و گره
3 چه آمد بزنگی ببارید تیر چه زنگی چنان دید مانند شیر
4 ز تیرش بپیچید سر در زمان خروشید مانند شیر ژیان