دگرپور کشواد از عثمان مختاری شهریارنامه 116
1. دگرپور کشواد گودرز را
مر آن پیر بارای و باارز را
...
1. دگرپور کشواد گودرز را
مر آن پیر بارای و باارز را
...
1. چه خوابید در دخمه گودرز پیر
برآمد خروش از یلان دلیر
...
1. که ناگاه ابری برآمد سیاه
فرامرز را برد از آوردگاه
...
1. چه ارجاسپ آن دید سرکرد بور
سرافیل گفتی که دم زد بصور
...
1. چه شد ز آشیان فلک باز مهر
غراب شب افروخت پر بر سپهر
...
1. چو آمد بر او تیر بارید چیر
نشد تیر بر گبر او جایگیر
...
1. چه کشتیش آمد به دریای چین
برون آمد از کشتی آن گرد کین
...
1. سپهبد چو آن دید بر کرد اسب
برشیر آمد چو آذر گشسپ
...