آثار محیط قمی

صفحه 9 از 14
14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار محیط قمی / هفت شهر عشق محیط قمی

هفت شهر عشق محیط قمی

1 ما پاک دلان بی ریاییم مرآت جمال کبریاییم

2 در طور تقرّب و تجرّد مدهوش تجلّی خداییم

3 از خویش تهی، زدوست سرشار او گشته دگر نه من نماییم

4 بی پرده شود جمال مقصود روزی که زپرده رخ نماییم

1 خاطر از زلف تو امروز، پریشان کردم دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم

2 شکرلله که به یمن شرف دولت عشق خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم

3 تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس من تن خود، به تمنای تو عریان کردم

1 من شیفته و مست و خراب از غم یارم حیران و جگر سوخته از هجر نگارم

2 گر یار مرا باز نخواند به سر خویش من خون جگر در غمش از دیده به بارم

3 سوگند بدان عهد که با زلف تو بستم جز بر سر زلفت به کسی دل نسپارم

4 یا رب سببی ساز که باز آن خم گیسو یک روز به چنگ آرم و جان را به سپارم

1 ای دل زغنما کم گو، از فقر و فنا دم زن سلطان حقیقی شو، پا بر همه عالم زن

2 این ملکت فانی را، با دون طلبان بگذار در دولت باقی چنگ، چون زاده ی ادهم زن

3 رب ارنی گویان، در طور تقرب شو بی واسطه ی جانان، ای موسی جان دم زن

4 این قالب تن بفکن، این قید روان بشکن در چرخ تجرد گام، چون عیسی مریم زن

1 ای یا تو مونس دل من رخسار تو شمع محفل من

2 فردوس، نمی کنم تمنا تا کوی تو هست منزل من

3 شادم که غم تو ای دل آرام خو کرده مدام، با دل من

4 دیوانه ی عشقم و نباشد جز طره ی تو سلاسل من

1 به یمن مولد ختم رسل، رسول امین به مهر ماه جهان گشت، رشک عرش برین

2 زمین ز فرط شرف، رشک آسمان گردید به یمن مولد ختم رسل، رسول ایمن

3 محمد عربی، علت وجود دو کون خدیو کون و مکان، اشرف سلاله ی من

4 سرود بار خدا، در ثنای او لولاک به خود نمود زاینجا ذات او تحسین

1 بَرِ رُخ تو حرام است روی گُل دیدن به پیش زلف تو جعد بنفشه بوئیدن

2 به نزد تنگ دهانت، به غنچه دل بستن خطاست شرط کمال است، نکته سنجیدن

3 نموده وام، صراحی گریستن از من چنان که جام زلعل لب تو خندیدن

4 تو شمع محفل انسی و وقت دادن جان خوش است گرد تو پروانه وار گردیدن

1 خوش است در دم رفتن، رخ تو را دیدن رخ تو دیدن و از خویش چشم پوشیدن

2 چو لاف عقل زنی، هیچ خودپسند مباش از آن که غایت جهل است، خود پسندیدن

3 شوی چو مدعی عشق، لب ز شکوه ببند بود به مذهب عشاق، کفر رنجیدن

4 دلیل نفس‌پرستی تو است، خودبینی که حق‌پرست فرو بسته، چشم بد دیدن

1 صباح الخیر زد بلبل به گلشن گل من عید شد، چشم تو روشن

2 گلی در گلشن ایجاد به شکفت که گل می نشکفد چون او به گلشن

3 به آزادی سمر گشتند زآغاز زیمن بندگیش، سرو و سوسن

4 زبویش ساحت گیتی معطر زرویش عرصه ی کیهان مزین

1 قیرگون زشام خط، صبح روی یارم بین روز عشرتم شب شد، تیره روزگارم بین

2 سرو قد موزونش تا نهان شد از چشمم جوی خون دل جاری، بر رخ و کنارم بین

3 داده دست عشق یار، خاک هستیم بر باد رفته از جفای او، بر فلک غبارم بین

4 باختم نخستین گام، نقد هستی و شادم شادمانیم بنگر، شیوه ی قمارم بین

آثار محیط قمی

14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی