1 گه نخجیر زوبین چنگ قوشم نماید صید دل تاراج هوشم
2 کبوتر چیست شاهین قوی چنگ بود چون صعوده در چنگال قوشم
3 پری از وی به صد مرغ بهشتی اگر بدهم بسی ارزان فروشم
4 صدای شهپرش هنگام پرواز چون صوت قدسیان آید به گوشم
1 چو روزگار شهنشاه کامکار آمد سپاس ملت و اسلام استوار آمد
2 غلام شاه ولایت مآب ناصر دین که تاج بخش سلاطین روزگار آمد
3 به روزگار شهنشاهیش بسیط زمین بسان صحن چمن فصل نوبهار آمد
4 زیمن مقدم او خاک شد عزیز چو زر به پیش همت او زر چو خاک خار آمد
1 ایزد بخشنده در پناه شهنشاه میر زمن را دهاد عمر مؤبد
2 گشت به دوران شهریار مؤید ملت اسلام را اساس مشیّد
3 ماحی آثار کفر و ظلم و ظلالت حامی شرع مبین متقن احمد
4 سایه ی یزدان خدیو عادل باذِل فخر سلاطین غلام آل محمد
1 رسید مژده که سرسبز گشت نخل امید نهال دولت و اقبال بارور گردید
2 بهار خرمی آمد گل مراد شکفت زشوق لعل لب دوست جام مُل خندید
3 فروغ بزم طرب را به نغمه ی دف و چنگ بیار ساقی روشن ضمیر جام نبید
4 زفیض تربیت آفتاب لطف آله کهن درخت جلالت جوان شد و بالید
1 ساقی به یاد لعل تو چون ساغر آورد ما را به دور اول از پا درآورد
2 آن سرزمین که چون تو پری زاید آدمی نبود عجب که خارگل احمر آورد
3 گویند سرو را ثمری نیست ای عجب من سرو دیده ام که ثمر شکّر آورد
4 سرو است قامت تو و لعل لبت شکر زین لب چه شاخ میوه ی شیرین تر آورد
1 به گه کودکی مرا استاد داد پندی که مانده است به یاد
2 گفت چون بر تو کار گردد سخت از جفای سپهر سست نهاد
3 عرض حاجت برِ کریمی کُن تا زقید غمت کند آزاد
4 به تمامی عمر من یک بار کار بستم نصیحت استاد
1 حبّذا شهباز شاهنشاه چون پروا کند چرخ دیگر از همایون پر خود برپا کند
2 تا دهد چرخ کهن را شیوه ی بیداد یاد تازه چرخی هر زمان از پر خود برپا کند
3 صخره صمّا اگر درّاج را گردد بنه رخنه ی زوبین چَنگُلش در صخره صمّا کند
4 کبک و تیهو چیست شاهین را اگر آرد به چنگ طعمه در دم زاستخوان وی هما آسا کند
1 شکر خدا که از اثر بخت کامکار نخل امید را ثمر عیش گشت بار
2 ز الطاف بی شمار شهنشاه دادگر گردید سرفراز امیر بزرگوار
3 شاه زمانه ناصر دین شه که خسروان سازند خاک مقدم او تاج افتخار
4 دارد گدای درگه وی ننگ از شهی آید مقیم خدمت او را زخلد عار
1 نو بهار آمد و آراست چمن را چو عروس موسم عشرت و هنگام کنار آمد و بوس
2 باغ ز انواع ریاحین چو پرطاووس است گلستان از گل حمری همه چون چشم خروس
3 عارض باغ زمشّاطه گی باد بهار شده آراسته تر از رخ زیبای عروس
4 گرت امروز دهد دست به جای می و نقل چشم جانانه ببین و لب معشوقه به بوس
1 فرخنده باد نوروز بر شهریار آفاق بوالنّصر ناصرالدین شاه خجسته اخلاق
2 خورشید تاجداران فرخنده ظلّ یزدان فرمانده ی سلاطین مولی الملوک آفاق
3 گر ظلّ کردگارش خواندم بود سزاوار باشد خدیو عادل بر خلق ظلّ خلّاق
4 در جمع خسروانش نتوان نظیر جستن این بی همال خسرو باشد زخسروان طاق