آثار محیط قمی

صفحه 7 از 14
14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار محیط قمی / هفت شهر عشق محیط قمی

هفت شهر عشق محیط قمی

1 دیار دل که پرآشوب بود، ناحیتش خیال دوست به یک لحظه داد تمشیتش

2 بس است خاصیت می، همین که دفع ریاست گرفتم اینکه جز این نیست، هیچ خاصیتش

3 گذار شیخ فتد گر به بزم، می خواران زبوی باده نمایند، قلب ماهیتش

4 دلم زچشم تو آموخت رسم بیماری که سال ها شد و یک لحظه نیست، عافیتش

1 عجب مدار اگر وضع عالم است پریش که یار کرده پریشان شکنج طُرّه ی خویش

2 مکن به حلقه ی گیسوی او گذار، ای دل که هر که یافت در آن پرده راه، گشت پریش

3 به جد و جهد گشودم گره زطره ی دوست به سعی خویش نمودم پریش، حالت خویش

4 نخست گام، نمودم وداع هستی خود طریق پرخطر عشق چون گرفتم، پیش

1 غارت هوش می کند، جلوه ی سرو قامتش آن که نَرُسته در چمن، سرو به استقامتش

2 ساغر دل زدست او گر بشکست نیست غم لعل لبش به بوسه ای باز دهد غرامتش

3 آن که تجلی تواش کرده زخویش بی خبر باز نیاورد به خود، واقعه ی قیامتش

4 مفتی شهر چون خورد، خون کسان نمی سزد در حق می کشان دگر سرزنش و ملامتش

1 یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویش بر تن درم چو مردم دیوانه رخت خویش

2 بیمار درد هجرم و مرگم بود طبیب دارم دوا زخون دل لخت لخت خویش

3 پشمین کلاه خویش به سلطان نمی دهم گر فی المثل عوض دهدم، تاج و تخت خویش

4 شاهی که جور پیشه نماید همی زند با دست خویش تیشه به پای درخت خویش

1 دو چیز مایه ی عشرت بود، علی التّحقیق وصال یار موافق، وصل جام رحیق

2 وصول جام رحیق است، آیت دولت وصال یار موافق، سعادت و توفیق

3 به سالخورده می ناب و خورد سال نکار دهم هر آن چه مرا هست، از جدید و عتیق

4 رموز غیب بخوانم، زخط روشن جام زلعل دوست کنم درک نکته های دقیق

1 امروز قلب عالم امکان بود ملول روز مصیبت است و گه رحلت رسول

2 باشد ملول گر دل خلقی شگفت نیست که امروز قلب عالم امکان بود ملول

3 کشتی چرخ غرقه ی طوفان اشک شد سیل عزا گرفت جهان را زعرض و طول

4 با پهلوی شکسته و رخسار نیلگون امروز برد، شکوه ی اعدا بر رسول

1 ما را کجا به کوی تو ممکن بود وصول که آنجا خیال را نبود قدرت نزول

2 طول زمان هوای تو از سر بدر نبرد اصلی بود محبت و الاصل لا یزول

3 گفتم به عقل چاره کنم، درد عشق را غافل از این که عشق بود، آفت عقول

4 درویشم و به هیچ قناعت همی کنم بگذاردم به خویش، اگر نفس بوالفضول

1 ای در وجود تو کون و مکان عدم نتوان حدوث ذات تو را فرق از قدم

2 با نسبت وجود تو هستی کائنات مانند هستی قطرات است نزد یَم

3 «لَولاکَ لَما خَلَقتُ اللَفلاکَ» در ثبات ای خسرو «لعمرک» به سرود ذوالکرم

4 هستی تو اصل هستی و دفتر وجود هستند فرع ذات تو اشیا، زبیش و کم

1 ای دریغا که باز در اسلام خللی روی داد، سخت عظیم

2 «ثُلمةٌ لا یسدُّها شیء» یافت ره، در اساس شرع قویم

3 منکسف گشت شمس چرخ هدی تیره شد روز عالمی از بیم

4 عالمی در غمند و ماتم، از آنک عمل و علم و فضل، گشت یتیم

1 با غم هجر تو جانا، شادمانی چون کنم چون سرآمد دور عمرم، زندگانی چون کنم

2 عاشقان را کامرانی باشد از دیدار یار من که دور از یار گشتم، کامرانی چون کنم

3 موسی آسا یافتم ره تا به طور قرب دوست آیدم چون عار از شاهی شبانی چون کنم

4 پاسبانی را نخستین شرط هوشیاری بود من که با یاد تو مستم، پاسبانی چون کنم

آثار محیط قمی

14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی