آثار محیط قمی

صفحه 6 از 14
14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار محیط قمی / هفت شهر عشق محیط قمی

هفت شهر عشق محیط قمی

1 مه من هر که تو را ناظر و مایل نبود هیچش از دیده و دل بهره و حاصل نبود

2 آدمیزاده نه از خیل بهائم باشد حیوانی که به دیدار تو مایل نبود

3 هست چون حلقه ی گیسوی تو هر سلسله ی تیره بخت آن که گرفتار سلاسل نبود

4 درگذر از تن خاکی که میان تو و یار غیر این گرد برانگیخته حائل نبود

1 نوبهار فرّخ آمد، نوبت بستان بود نوبت بوستان و گاه سیر سروستان بود

2 ساحت گیتی عبیر آگین چو صحرای ختن چون شمیم زلف جانان باد مشک افشان بود

3 هرطرف بینی نظر بر لاله و گل اوفتد هرکجا پویی گذر بر سنبل و ریحان بود

4 گریه ی ابر بهاری باغ را خندان کند ابر می گرید از آن رو بوستان خندان بود

1 ای منتظران مژده که آمد گه دیدار بر بام برآئید که شد ماه پدیدار

2 از خانه درآئید که جانان ز ره آمد جان پیشکش آرید که زر نیست سزاوار

3 آن شاهد غیبی که نهان بود، به پرده از پرده به بزم آمد و از بزم به بازار

4 باز آمد و از رنگ رخ و جلوه ی بالاش شد کلبه ی ما رشک چمن غیرت گلزار

1 گرفت عهد زاشیا، دو روز، رب قدیر یکی به روز الست و یکی به روز غدیر

2 گرفت عهد ز ذرات، بر خدایی خویش نخست روز و دویم روز بر خلاف میر

3 شه سریر ولایت، علی عمرانی که از فزونی نتوان، فضائلش تقریر

4 نخست روز الست بربکم فرمود بدون واسطه ای، بعثت رسول و سفیر

1 نوید مقدم دلدار داد، باز بهار جهان پیر، جوان شد زوجد دیگر بار

2 بهار آمد و بهر نثار مقدم آن به باغ و زاغ زکف کشت، ابر لؤلؤ بار

3 صبا مسیح نفس گشت و شاخ موسی دست چو بیت مقدس و طور است، ساحت گلزار

4 کند حدیث گل از حشمت سلیمانی به شرح نغمه ی داود، لب گشود هزار

1 زچهره پرده بر افکند، پردار امروز کمال قدرت حق گشت آشکار امروز

2 نمود شمس حقیقت طلوع و رنگ مجاز زدوده گشت زمرآت روزگار امروز

3 ثبوت وحدت حق را بر غم مدعیان گرفت پرده ز رخ دست کردگار امروز

4 فضای عالم ایجاد، مطلع الانوار شده زجلوه ی آن ایزدی عذار امروز

1 آب خضر از لب لعل تو نه من جویم و بس چون سکندر طلبد چشمه ی حیوان همه کس

2 خط آزادی و منشور سرافرازی یافت سرو تا بندگی قد تو را کرد هوس

3 در خم زلف تو مرغ دل دیوانه اسیر هم چو دزدی که شود بسته به زنجیر عسس

4 طپد از هجر گل روی تو در سینه دلم بلبل آری چه کند غیر طپیدن، به قفس

1 غیر بوسیدن تو نداریم هوس هوس ما به همه عمر، همین باشد و بس

2 دیگران را هوس حور و قصور است و مرا نیست جز دیدن روی و سر کوی تو هوس

3 بی گل روی تو ای سرو قد و لاله عذار هست بر دلشدگان، ساحت گلشن چو قفس

4 سوختم از غم هجران تو چونان که بود بر سوز دل من، آتش دوزخ چو قبس

1 کیست آن مه که چو جولان دهد از ناز فرس دل عُشّاق شود ناله کنان هم چو جرس

2 من برآنم که ره عشق تو گیرم در پیش گر بدانم که دوصد عائله دارد در پس

3 یار اگر نیست وفادار، چه فرق از اغیار باغ اگر طرب زا، چه تفاوت زقفس

4 چند گویی نفسی باش زمعشوق صبور کی به عشاق بود دور ز معشوق نفس

1 ای دل به راه عشق بتان استوار باش گر سر رود ز ره مرو، و پای دار باش

2 گسترده دام ها پی صید تو، دیو نفس پا در ره طلب چو نهی، هوشیار باش

3 گر طالبی ز دام رهی، ترک دانه کن به پذیر، پند نغز من و رستگار باش

4 محنت فزاست شش جهت خاندان خاک جویی سلامت از همه سو، بر کنار باش

آثار محیط قمی

14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی