آثار محیط قمی

صفحه 8 از 14
14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار محیط قمی / هفت شهر عشق محیط قمی

هفت شهر عشق محیط قمی

1 امروز دلا از دوش، آشفته ترت بینم جز مستی می در سر، شور دگرت بینم

2 هرچند بُدی هر روز، آشفته و دیوانه امروز زهر روزه، دیوانه ترت بینم

3 گویا شده ای عاشق، ای که بدین گونه خوناب جگر جاری، از چشم ترت بینم

4 تلخ است مذاق جان، ای نوش دهان دریاب کز لعل روان پرور، کان شکرت بینم

1 افکنده موی یارم، بس عقده ها به کارم آشفته تر زحالم، گردیده روزگارم

2 هرچند پار هم بود، دیوانگی شعارم امسال شور مستی، افزون بود زپارم

3 مستم ولی نه از می، سرمست لعل یارم باشد مدام مستی، زآن راح پر خمارم

4 بخشنده بی نیازی، از خلق کردگارم از دولت قناعت، سلطان روزگارم

1 چشمان تو امروز نموده است خرابم آن گونه که مدهوش به فردای حسابم

2 هجران و وصال تو بود خلد و جحیمم اندیشه خود جرم و خیال تو صوابم

3 با عدل تو حسن عمل نیست امیدم با بخشش و فضلت نبود بیم عذابم

4 باز آی که دور از رخ و زل تو شب و روز ماهی و سمندر شده در آتش و آبم

1 چون ماه رخت به خواب بینم در تیره شب آفتاب بینم

2 من آن چه کنم گناه باشد تو آن چه کنی ثواب بینم

3 در دور لبت، مدام خود را سرخوش زشراب بینم

4 چون چشم تو را به یاد آرم در خود اثر شراب ناب بینم

1 حالی دارم پریش و وضعی درهم مرغی دلی مبتلای دام دو صد غم

2 از ستم آسمان و کید مه و مهر روزم جمله شب است و شب همه مظلم

3 آمدن از این سپس بلار به کشتی باید کز سیل اشک من شده چون یَم

4 غرقه ی طوفان بحر چشم گهربار تنهایی دشت شد که کوه و کمر هم

1 روزگار پیش از این، خوش روزگاری داشتیم چشم روشن از مه روی نگاری داشتیم

2 بود با زلف و رخ او صبح و شام ما به خیر عشرت افزا دوره ی لیل و نهاری داشتیم

3 سبزه ی خط در گلستان رخش نارسته بود از برای خود گل بی نیش خاری داشتیم

4 نرد الفت با خط و خال بتی می باختیم نقش خوب آورده بود و خوش قماری داشتیم

1 رنج‌ها برده فراوان، هنر آموخته‌ام وز همه عشق ترا خوب‌تر آموخته‌ام

2 نی خطا گفتم جز عشق، ندارم هنری به عمر همین یک هنر آموخته‌ام

3 تا نموده است ز خود بی‌خبرم جذبهٔ دوست علم آگاهی از هر خبر آموخته‌ام

4 کیمیاگر شده از اشک سپید و رخ زرد صنعت ساختن سیم و زر آموخته‌ام

1 گدای میکده ام خشت زیر سر دارم زمهر افسر و از کهکشان کمر دارم

2 زیمن عاطفت پیر می فروش مدام شراب صافی و ساقی سیمبر دارم

3 مبین به چشم حقارت به وضع مختصرم که بس جلال بدین وضع مختصر دارم

4 خوشم به بی سر و پایی که تا چنین شده ام نه رنج پاس کلاه و نه بیم سر دارم

1 مایه ی ایمان و کفر، عشق تو شد ای صنم خاک سر کوی تو است، قبله ی دیر و حرم

2 گر تو شوی بی نقاب، ای مه من آفتاب در برت از روشنی، دم نزند صبحدم

3 گرد من و گرد تو، صف زده جانا مدام گرد تو دل دادگان، گرد من اندوه غم

4 بخت من و چشم تو، هر دو به خوابند لیک این یک تا روز حشر، آن یک تا صبحدم

آثار محیط قمی

14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی