10 اثر از شهرآشوب در توصیفات مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شهرآشوب در توصیفات مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.

شهرآشوب در توصیفات مسعود سعد سلمان

1 مه سنگین دلی ای مهر دلجوی بت شیرین لبی ای یار زرگر

2 بدیدم زرگری شیرین نهادی از آن کردم رخان خویش چون زر

3 مگر روزی دخان چون زر من نهی جانا به سیمین عارضت بر

1 نیلگر یاری و ز غم بر من نیلگون کرده جهان یکسر

2 عارضین و رخان و انگشتانت سمن است و گل است و نیلوفر

3 مزن آسیب دست بر عارض که به خط ماند آن کبود اثر

1 آنکه او بر دکان ز بس خوبی همچو خورشید بر سپهر آمد

2 شد فراز تنور چون دل من باد و مه رفت و باد و مهر آمد

1 نیکوتری به چشم من از دولت وز نعمت جوانی شیرین تر

2 ماهی و نور داده تو را ایزد سروی و آب داده تو را کوثر

3 پرگار حسن بر رخ تو گشته صد دایره فکنده بر آن رخ بر

4 بر مشک زده دایره را از آن افتاده نقطه ای به میان اندر

1 ای ماهروی لعبت جوزا کمر سیم است و زر به ماه و به جوزابر

2 امروز روز لهو و نشاط است خیز پیش من آر باده و اندوه بر

3 زیرا چو مه به جوزا باشد بتا روز نشاط باشد و لهو و بطر

4 ور خوش نیایدت کمر زر همی دل ز آن مدار تنگ و غم آن مخور

1 تا کی تویی به تعبیه جنگ ساختن وین اسب کامگاری پیوسته تاختن

2 همواره کینه داری و پر خاش و مشغله هرگز مرا به مهر ندانی نواختن

3 تو زرگری و من زر بگداختی مرا زرگر چه کار دارد جز زر گداختن

4 پس چون که مر مرا نشناسی همی به حق گر زر همیشه زرگر داند شناختن

1 چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خوی بر آن دو عارض گلگون و آن دو زلف نگون

2 شگفت نیست ز آتش بکاهد آب ولی ز آتش دلم آب دو دیده گشت فزون

3 چرا فروخته تر باشد آتش رخ تو ز آب آن دو سیه زلفکان غالیه گون

1 چون میل تو به آب همی بینم ای صنم مانند چشمه کردم من چشم خویشتن

2 سقا اگر همیشه کند سوی چشمه میل بس چون که میل نیست تو را سوی چشم من

3 دانسته ای مگر که بود بی خلاف گرم آن آب دیده ای که بود از غم و حزن

4 جانا بیا که سرد همی گردد آب چشم هر گه که شد جدا دم سرد من از دهن

1 به حج شدی و من از اندهان هجرانت به گرد خانه تو گشته ام چو حاج دوان

2 تو ماه و مکه ز روی تو آسمان برین تو حور و کعبه ز روی تو روضه رضوان

3 رواست ار تو مرا می کشی به تیغ فراق از آن که رسم بود در حج ای پسر قربان

1 ای روی تو چون تخته سیمین و نبشته دو صاد و دو جیم از تبتی مشک در آن سیم

2 بر صاد فتادست مگر نقطه جیمت با نقطه شده صادت و بی نقطه شده جیم

آثار مسعود سعد سلمان

10 اثر از شهرآشوب در توصیفات مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شهرآشوب در توصیفات مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.